گنجور

 
بیدل دهلوی

کوتاه نیست سلسلهٔ دود آه ما

آشفتگی به زلف‌که واگرد راه ما

صاف‌طرب ز هستی مادردکلفت‌است

دارد نفس چو آینه روز سیاه ما

دریاد جلوهٔ تو دل از دست داده‌ایم

نو حیرت است آینهٔ کم نگاه ما

زین باغ‌سعی‌شبنم‌ما داغ‌یأس برد

برگی نیافتیم که‌گردد پناه ما

از دستگاه آبله اقبال ما مپرس

درزیرپا شکست ضعیفی‌کلاه ما

چون‌اشک سردرآبله‌پیچیده می‌رویم

خاراست اگر همه مژه ریزی به راه ما

حیرت‌گداخت شبنم شکی بهارکرد

باری درین چمن نفسی زد نگاه ما

هرجا رسیده‌ایم تری موج می‌زند

عالم طلسم یک عرق است ازگناه ما

در عالمی‌که فیش رود دعوی حسد

یارب مباد غفلت ماکینه‌خواه ما

بیدل ز بسکه بی‌اثر عرض هستی‌ام

کردی نکرد در دل آیینه آه ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صوفی محمد هروی

ای آنکه نیست غیر تو کس پادشاه ما

واندر دو کون راهنما و پناه ما

افتاده های بحر گناهیم دست گیر

ای دستگیر جمله حال تباه ما

برده سبق زجمله کفار این زمان

[...]

سام میرزا صفوی

یا رب بسوز سینه رندان که آه ما

جایی رسان که پاک بسوزد گناه ما

نظیری نیشابوری

امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما

گویا حجاب سوخته از برق آه ما

از بس که می شدیم به حسرت جدا ازو

خون می چکید روز وداع از نگاه ما

شغل محبت است که مانع ز طاعت است

[...]

صائب تبریزی

رحمت گرفته روی ز گرد گناه ما

آیینه تیره روز ز روی سیاه ما

هر قطره ای که در صدف ابر رحمت است

چون مهره گل است ز گرد گناه ما

بر جسم آنقدر که فزودیم همچو شمع

[...]

قدسی مشهدی

پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما

چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما

روزی که نبود آینه حسن در نظر

در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما

ما صبح صادقیم و دم از مهر می‌زنیم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه