دل روشن چه لازم تیره از عرض هنر کردن
ز جوهر خانهٔ آیینه را زیر و زبر کردن
به غیر از معنی خواری ندارد نقد تحصیلی
کتاب حرص را شیرازه از مد نظر کردن
اگر چون آفتاب آیینهٔ همت جلا گردد
توانی خاک را از یک نگاه گرم زر کردن
ز قید خود برای غنچه یکساعت گلستان شو
نفس را تا به کی شیرازهٔ لخت جگر کردن
درین دریا که از ساحل تیمم میکند موجش
به آب دیده میباید وضویی چون گهر کردن
به رنگ سایه گم کن نقش پا در نقش پیشانی
ره عجزی که ما داریم آسان نیست سر کردن
ز خاکستر تفاوت نیست دود آتش خس را
ندارد آنقدر فرصت شب ما را سحر کردن
شرر در پنبه بستن نیست از انصاف آگاهی
ز مکتوبم ستم نتوان بهبال نامه بر کردن
وبال لذت دنیاست بال رستگاریها
گره در کار نی کم افتد از ترک شکر کردن
ز فیض اغنیا با تشنهکامیها قناعتکن
ندارد چشمهٔ خورشید غیر از چشم تر کردن
فراهم تا شود سر رشتهٔ آغوش تحقیقت
چو تار سبحه از صد جیب باید سر به در کردن
ندامت میکشد عشق از دل افسردهام بیدل
نداردگنج در وبرانه جز خاکی به سرکردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نکات فلسفی و عرفانی اشاره میکند و به بحث درباره هنر، ارزش زندگی و تلاشهای انسانی میپردازد. او بیان میکند که روشنفکری و هنر لازم نیست به خاطر تیرهروزیها به نمایش گذاشته شود. همچنین، او به نوعی نقد اجتماعی میپردازد و میگوید که علم و تحصیل بدون معنا worthless است.
شاعر به اهمیت جلا دادن همت مانند آفتاب اشاره میکند و از انسان میخواهد که خود را از قید و بندها آزاد کند. او از تمثیلهای مختلفی نظیر دریا و آتش برای بیان پیامهای خود استفاده میکند. در نهایت، او بر این باور است که لذتهای دنیوی با رستگاری پیوندی ندارد و تنها با قناعت و درک عمیق از معنای زندگی میتوان به آرامش دست یافت.
شخصیت اصلی شعر با احساساتی چون حسرت و ندامت از عشق مواجه است و نتیجهگیری نهایی او این است که در جستجوی حقیقت و نهج زندگی باید به عمق وجود خود توجه کند.
هوش مصنوعی: دل روشن چه نیازی به تیرهگویی و نمایش هنر دارد، وقتی که میتوان جوهر اصلی وجود را شفاف و یکپارچه نگه داشت بدون اینکه آن را به هم ریخت.
هوش مصنوعی: این شعر به این مفهوم اشاره دارد که تنها ارزش کتاب «حرص» در واقعیت، درس عبرتی از ذلت و خواری است و هیچ ارزش دیگری ندارد، زیرا وقتی به محتوای آن توجه میکنیم، تنها درسی که میآموزیم، اهمیت احتیاط و پرهیز از حرص و طمع است.
هوش مصنوعی: اگر همت و تلاش تو مثل آفتاب درخشان شود، میتوانی با یک نگاه گرم، خاک را به طلا تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: برای یک ساعت هم که شده، از محدودیتها و مشکلات خود رها شو و نفس عمیق بکش. به دنیای زیبایی و آرامش برو و اجازه نده که دلتنگی و غم، تو را دچار پریشانی و سردرگمی کند.
هوش مصنوعی: در این دریا که موجهایش از ساحل فاصله میگیرد، باید به آب با نگاهی شفاف و پاکیزه نگریست، گویی که در حال وضو گرفتن هستیم و این آب مثل مروارید ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ما در مسیر زندگی، مانند اثری که سایه به جا میگذارد، ردپایی داریم که به سادگی نمیتوانیم آن را فراموش کنیم. اما در عین حال، با وجود ناتوانی و مشکلاتی که داریم، گذر از این مسیر و تحمل آن آسان نیست.
هوش مصنوعی: از خاکستر چیزی نمیماند، دود آتش هم به هیچ جا نمیرسد. شب ما آنقدر فرصت ندارد که بخواهد به سپیدهدم تبدیل شود.
هوش مصنوعی: آتش را نمیتوان در پنبه پنهان کرد و بیانصافی این است که به نوشتهام ظلم برسانم و نامهام را بر خلاف حق تحریف کنم.
هوش مصنوعی: لذتهای دنیوی ممکن است عواقب بدی به همراه داشته باشند و راه رسیدن به آرامش و رستگاری را تحتالشعاع قرار دهند. اگر انسان شکرگزار نعمتها نباشد، از خوشیها و موفقیتها کمتر بهرهمند خواهد شد.
هوش مصنوعی: از نعمت اغنیا کسی که به دنبال پر کردن نیازهای خود است، نمیتواند قناعت کند، چرا که چشمهٔ خورشید تنها بر روی تر کردن چشمان افراد متکی نیست.
هوش مصنوعی: با ایجاد زمینهای مناسب، میتوان به جستجوی عمیق حقیقت پرداخت؛ مانند اینکه برای خارج کردن رشتههای تسبیح، باید آنها را از هزار منبع استخراج کرد.
هوش مصنوعی: عشق از دل غمگین و افسردهام دچار ندامت و پشیمانی است و در دلم هیچ چیزی جز پوچی و بیحالی وجود ندارد؛ فقط باید با این وضعیت ناچاری کنار بیایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه باشد شیوهٔ عاشق؟ به معشوقان نظر کردن
چه باشد کار معشوقان؟ دل عاشق سپر کردن
در آن وادی که طاوس ملایک پر بیندازد
مگس را اندران میدان چه فکر بال و پر کردن؟
نگویم از سر و از جان به پیش روی آن جانان
[...]
کسی هم بوده کز شوخی بزور یک نظر کردن
تواند صد هزاران خانه را زیر و زبر کردن
کسی هم بوده کز مردم اگر عالم شود خالی
تواند در دل جن و ملک مهرش اثر کردن
کسی هم بوده از دلها اگر نبود اثر پیدا
[...]
سرشک تلخ را مشک بود صاحب اثر کردن
وگرنه سهل باشد آب شیرین را گهر کردن
پر تیر تو می ریزد به خاک ای شمع بی پروا
ندارد صرفه ای پروانه را بی بال و پر کردن
چنان خود را درین دریای پر شور سبک کردم
[...]
خوشا ذوق فنا و وحشت ساز شرر کردن
ز سر تا پای خود محو یک انداز نظرکردن
غرور ناز و آنگه خاک گردیدن چه ننگست این
حیا کن از دم تیغی که میباید سپر کردن
حوادثکمکند آشفته اوضاع ملایم را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.