شررواری ز فرصت رو نمای خویش میجویم
نگاه واپسینم خونبهای خویش میجویم
به غیر از خانمانسوزی مقامی نیست عاشق را
چو آتش گوشهٔ داغی برای خویش میجویم
خرابیهای دل بیدام امیدی نمیباشد
شکست طرهٔ او از بنای خویش میجویم
چو شمع کشته سامان تلاشم کم نمیگردد
سرگم کرده اکنون زیر پای خویش میجویم
توان در صافی آیینه عرض نقشها دیدن
جهانی از دل بیمدعای خویش میجویم
به گردون گر رسم زان آستان سر برنمیدارم
به هرجایم همان خود را به جای خویش میجویم
بهارستان بیرنگ محبت رنگها دارد
به داغت بسکه ممنونم رضای خویش میجویم
ضعیفی تاکجاها بست خم بر دوش عریانی
که من از اطلس گردون ردای خویش میجویم
طلب عجز و تمنا یاس و من از سادهلوحیها
ز دامان تو دست نارسای خویش میجویم
از افسون جرسها محملی پیدا نشد بیدل
کنون آواز پایش در صدای خویش میجویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و آرزوی عشق سخن میگوید. او به دنبال فرصتی برای ابراز عشق و در جستجوی ارزش و هویت خویش است. شاعر به عواطف خود اعتراف میکند و بیان میکند که جز عذاب و سوختن دل، چیزی بهدست نمیآورد. او از ویرانیهای درونی خود مینالد و تلاش میکند تا در جهانی که به نظر بیرحم میآید، جایگاهی پیدا کند. تلاش میکند تا در دل عشق و محبت رنگی ببیند، اما همواره در جستجوی معنایی برای وجود خود است. در نهایت، شاعر از بیپناهی و ناامیدی خود صحبت میکند و به دنبال نجات از این وضعیت است.
هوش مصنوعی: من به دنبال فرصتی هستم تا خودم را نشان دهم و در آخرین نگاه، ارزش و بهای جانم را جستوجو میکنم.
هوش مصنوعی: جز ویرانی و خراب کردن خانهها، برای عاشق چیزی نمیماند. او مانند آتش، به دنبال گوشهای داغ و گرم برای خود میگردد.
هوش مصنوعی: خرابیهای دل بدون امیدی به بهبود وجود ندارد، من از زیر ساختار وجودیام به دنبال دلیل شکست زیباییاش هستم.
هوش مصنوعی: مانند شمعی که در حال سوختن است و نمیتواند از تلاش خود بکاهد، من هم اکنون گم شدهام و زیر پای خود را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: در تلاش هستم تا در آینه صاف، تصاویری را ببینم که جهانی از احساسات و اندیشههای بدون ادعا و خالص من را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: اگر به آسمان هم برسم، از آن درگاه سرم را بالا نمیآورم و در هر جا که باشم، همیشه خود واقعیام را دنبال میکنم.
هوش مصنوعی: در بهارستان، جایی که محبت بیرنگ و روحنواز است، به خاطر عشقی که به تو دارم، تمام تلاش من این است که خشنودی خودت را به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: ضعف و ناتوانی تا کجا میتواند بار سنگینی را به دوش بکشد؟ من که در جستجوی پوششی از عظمت و شکوه آسمانم، با چه چیزهایی مواجه هستم.
هوش مصنوعی: خواستار ناتوانی و درخواست از یأس هستم و از سادگی خودم میگویم که دست ناتوانم را از آغوش تو میجویم.
هوش مصنوعی: به خاطر جادوی صداهای جرس، نتوانستم محملی (چیزی مناسب یا مناسبتی) پیدا کنم. حالا بیدل (احساساتی) به دنبال صدای پای خودم میگردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهکنج نیستی عمریست جای خویش میجویم
سراغ خود ز نقش بوریای خویش میجویم
هدایت آرزویم میکشم دستی به هر گنجی
درین ویرانه چون اعما عصای خویش میجویم
جنون میآورد زین کاروان دنباله فهمیدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.