در رهت نا رفته از خود هر طرف سر میزنیم
همچو مژگان بیخبر در آشیان پر میزنیم
چون سحر خمیازه آغوش فنا رامیکند
ما ز فرصت غافلان سرخوش که ساغر میزنیم
از خراش سینه مشق مدعا معلوم نیست
صفحه بیکار است مجهولانه مسطر میزنیم
نیستم آگه تمنای دل بیمار چیست
ناله میبالد اگر پهلو به بستر میزنیم
زین قدر گردی که دارد چون سحر جولان ما
میرسد چین بر فلک دامن اگر بر میزنیم
چون شرر روشن سواد فطرتیم اما چه سود
نقطهای تا گل کند آتش به بستر میزنیم
بر نمیآید دل از زندانسرای وهم و ظن
هر قدر این مهره میتازد به ششدر میزنیم
کعبه و بتخانه شغل انفعالی بیش نیست
حلقهٔ نامحرمی بیرون هر در میزنیم
موجها زین بحر بیپایان به افسردن رسید
نارسابیهاست ما هم فال گوهر می زنیم
عاجزی بر حیرت ما شرم جرات ختم کرد
لاف اگر مژگان زدن باشد که کمتر میزنیم
شش جهت برق است و ما را عجز مژگان دادهاند
دست پیش هرکه برداریم بر سر میزنیم
در فضای امتحان افسردگی پرواز ماست
طایر رنگیم بیدل بال دیگر میزنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تفکرات عمیق انسانی میپردازد. شاعر از سفری درونساز میگوید که در آن به جستجوی حقیقت و شناسه وجود خویشتن میپردازد. او به تناقضاتی اشاره دارد که در زندگی وجود دارد؛ همچون غفلت از زمان و فرصتها، تردیدها و آرزوهای ناخودآگاه. همچنین، او به حس ناراحتی و زندانی بودن در افکار و وهمها اشاره میکند و ناتوانی در دستیابی به آرامش و حقیقت را بیان میکند. تمام این حسرتها و جستجوها در قالب تصاویری زیبا و شعری بیان شده که نمایانگر ناامیدی و در عین حال تلاش برای شناخت و رهایی از قیود زندگی است.
هوش مصنوعی: در مسیر تو، بیخبر از خودمان، هر طرف را زیر نظر میگیریم، مانند پرندگانی که بیخبر در لانهشان پرواز میکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح نزدیک میشود و خواب آلودگی به پایان میرسد، ما از فرصتهایی که دیگران از دست میدهند، لذت میبرم و به خوشی و شادابی خود ادامه میدهیم.
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که در دل داریم، نمیتوانیم به نتیجه مشخصی برسیم. در واقع، این وضعیت نشان میدهد که بهظاهر کار خاصی نمیکنیم، اما در باطن همچنان در تلاش و به خاطر آرزوهایمان در حال نوشتن مسیر نامشخصی هستیم.
هوش مصنوعی: من از خواستههای دل بیمار خود بیخبرم، اما هرگاه که صدای نالهاش بلند میشود، نشان میدهد که ما در قربتی به آن نزدیک شدهایم.
هوش مصنوعی: به خاطر شگفتی و زیبایی که تو داری، مانند سحر که دل را میرباید، ما نیز به آسمان میرسیم و اگر بخواهیم بر میخیزیم و فعال میشویم.
هوش مصنوعی: ما مانند شعلهای هستیم که بر تاریکی فطرت میتابیم، اما چه فایده؟ در نقطهای کوچک، برای به گل نشستن آتش، در دل بستر میکوشیم.
هوش مصنوعی: دل از اسارت خیال و تردید آزاد نمیشود، هرچقدر هم که این مهره در ششدر بازی کند.
هوش مصنوعی: کعبه و بتخانه تنها مکانهایی هستند که ما در آنها به عبادت مشغولیم، اما در واقع خود ما هنوز درگیر حب و علاقههای دنیوی هستیم و از درهای مختلف به دنبال آنچه که نمیدانیم، میرویم.
هوش مصنوعی: موجها در این دریای بیپایان به روشنی و روشنی رسیدند و ما نیز به تفریح و خوشی مشغولیم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به حالتی از ناتوانی و حیرت اشاره میکند که باعث میشود جرات این را ندارد که بخواهد خود را بزرگتر از آنچه هست نشان دهد. او بیان میکند که اگر زدن مژگان به معنای جلب توجه یا تحریک احساسات است، ما کمتر از آن استفاده میکنیم، زیرا در مواجهه با ناتوانی و حیرت خود نمیتوانیم جسارت به خرج دهیم.
هوش مصنوعی: در شش جهت دنیا روشنایی است، اما ما با ناتوانی چشمان خود نتوانستهایم آن را ببینیم. هر بار که دست به سوی کسی دراز میکنیم، خود را به زحمت میاندازیم و به ضربهای بر سر دچار میشویم.
هوش مصنوعی: در فضای امتحان، احساس ناامیدی و افسردگی به ما غلبه کرده است. ما مانند پرندههایی رنگارنگ هستیم که هر کدام برای خود بالی داریم و به سوی دیگری پرواز میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در وصالیم و ز هجران دست بر سر میزنیم
ما به جای نعل وارون حلقه بر در میزنیم
پرفشانیهای ما در حسرت پرواز نیست
دامنی بر آتش گل هردم از پر میزنیم
حلقه فتراک میگردد به قصد خون ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.