دل را به یاد روی کسی یاد میکنم
آیینه کردهام گم و فریاد میکنم
بوی پیامی از چمن جلوه میرسد
از دیده تا دل آینه ایجاد میکنم
خاکم به باد میرود و آتشم به آب
انشای صلحنامهٔ اضداد میکنم
چون صبح بسکه فرصت پرواز نارساست
رنگ پریده را نفس امداد میکنم
علم و عمل فسانهٔ تمهید خواب کیست
عمریست هر چه میشنوم یاد میکنم
قد خمیده نسخهٔ تدبیر جانکنی است
سر گوشیی به تیشهٔ فرهاد میکنم
در ضمن نالهای که دل از یاس میکشد
پروازهاست کز پرش آزاد میکنم
افسانهٔ تظلم حیرت شنیدنی است
دست بلندی از مژه ایجاد میکنم
دل آب گشت و خجلت جان سختیام نرفت
آیینه میگدازم و فولاد میکنم
مینای دل به ذوق خیالی شکستهام
آرایش جهان پریزاد میکنم
کیفیت میان تو باغ تصور است
مو در دماغ خامهٔ بهزاد میکنم
بیدل خرابیام نفس وحشتست و بس
دل نام عالمیکه من آباد میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یاد محبوب خود دل را میسوزاند و به بیان احساسات عمیق و غمهایش میپردازد. او با استفاده از تصاویر مختلف، از جمله آینه، صبح، و افسانهها، تلاش میکند تا درد و ناامیدی خود را به تصویر بکشد. شاعر همچنین به تضادها و پیچیدگیهای زندگی اشاره میکند و از ترکیب عناصر طبیعت و احساسات انسانی برای بیان وضعیت درونیاش استفاده میکند. در نهایت، او از دل آب میسازد و به نوعی تلاش میکند تا جهانی خیالی و زیبا بسازد که در آن عشق و زیبایی حاکم باشد.
هوش مصنوعی: دل را به یاد چهرهای خاص مشغول کردهام و مانند آینهای که در جستجوی تصویر خود گم شده، با حسرت و ناله از عشق او فریاد میزنم.
هوش مصنوعی: بویی از چمن به مشامم میرسد که مرا متوجه پیامی خاص میکند. از چشم تا دل، احساسی عمیق و شفاف ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: زندگیام در تجاوز و نابودی است و احساسات متضاد و متناقضی را در خود دارم. تلاش میکنم تا در این شرایط سخت به نوعی صلح برسم.
هوش مصنوعی: وقتی صبح فرا میرسد، فرصت برای پرواز هنوز کافی نیست و بنابراین من به رنگ پریده (نشانهای از ضعف یا ناامیدی) کمک میکنم تا نفس تازهای بگیرد.
هوش مصنوعی: هر چه میشنوم و یاد میکنم، زندگیام به دنبال دانایی و عمل است، اما انگار همه اینها فقط برای آرامش و خواب من است.
هوش مصنوعی: قد خمیده نشانهای از تلاش مداوم و سختیهای زندگی است. من با تمامی قدرت و عزم خود، همانند فرهاد که با تیشه بر سنگها میکوبید، در پی تحقق اهداف و آرزوهایم هستم.
هوش مصنوعی: دل در حال ناله است و از ناامیدی رنج میبرد، اما در این نالهها، حس پرواز و آزادی وجود دارد که میخواهم آن را آزاد کنم.
هوش مصنوعی: داستان ظلم و ستم شنیدنی است، من از چشمانم دستانی بلند میسازم.
هوش مصنوعی: دل من به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و از شرم و خجالت به آب تبدیل شده است. با وجود اینکه جانم در برابر این احساسات مقاومت میکند، من همچنان در حال ذوب کردن خودم هستم و تلاش میکنم که از این وضعیت به نوعی قویتر و سختتر شوم.
هوش مصنوعی: دل و روح خود را به خاطر خیال و تصوراتی که دارم، تزیین کردهام و زیباییهای دنیا را به گونهای به نمایش میگذارم که انگار از دنیای پریان است.
هوش مصنوعی: کیفیت تو مانند باغی از خیال است، من با محاسن خط خوش و ذوق بهزاد، به تو اشاره میکنم.
هوش مصنوعی: من در ویرانی و نابسامانی زندگی میکنم و فقط ترس و وحشت در من حاکم است. دل من، به عنوان مرکز احساسات و آرزوهایم، جایی است که میخواهم آن را پر از زیبایی و سرزندگی کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کار عشق سعی چو فرهاد میکنم
مشق جنون به خامه فولاد میکنم
تا فکر کرده است مرا بر سخن سوار
در کوه قاف صید پریزاد میکنم
چون شکوه از جفای تو بنیاد میکنم
از گریه چاره دل ناشاد میکنم
راهی چو در دل تو ندارم ازین چه سود
کز ناله رخنه در دل فولاد میکنم
از دیدهام سرشک چو هوشم ز سر رود
[...]
هر وقت ز آشیانهٔ خود یاد میکنم
نفرین به خانوادهٔ صیاد میکنم
یا در غمِ اسارت جان میدهم به باد
یا جانِ خویش از قفس آزاد میکنم
شاد از فغانِ من دلِ صیاد و من بدین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.