به صدگردون تسلسل بست دور ساغر عشقم
که گردانید یارب اینقدر گرد سر عشقم
سیاهی میکنم اما برون از رنگ پیدایی
غبار عالم رازم سواد کشور عشقم
نه دنیا عبرت آموزم نه عقبا حسرت اندوزم
به هیچ آتش نمیسوزم سپند مجمر عشقم
به صیقلکم نمیگردد غرور زنگ خودبینی
مگر آیینه بر سنگی زند روشنگر عشقم
عنان بگسست عمر و من همان خاک درش ماندم
نشد این بادبان آخر حریف لنگر عشقم
غمم، دردم، سرشکم، نالهام، خون دلم، داغم
نمیدانم عرض گل کردهام یا جوهر عشقم
گهیصلحم ،گهیجنگم،گهیمینا ،گهیسنگم
دو عالمگردش رنگم جنون ساغر عشقم
چو شمع از گردنم حق وفا ساقط نمیگردد
درآتش هم عرق دارم خجالت پرور عشقم
نیام نومید اگر روزی دو احرام هوس دارم
که من چون داغ هر جا حلقه گشتم بردر عشقم
نه فخرکعبه دلخواهم نه ننگ دیر اکراهم
سر تسلیم و فرش هر چه خواهی چاکر عشقم
ندارد موی مجنون شانهای غیر از پریشانی
چه امکانست بیدل جمع گردم دفتر عشقم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به بیان عشق و تزلزلهای ناشی از آن میپردازد. او از احساسات متفاوتی همچون غم، درد، و شور و شوق سخن میگوید و بیان میکند که عشقش به قدری عمیق است که از تمامی عذابها و سختیها نمیهراسد. او به تضادهای عشق اشاره میکند، اینکه گاهی صلحآمیز و گاهی جنگجو است، و در عین حال بر هویت خود به عنوان عاشق تاکید دارد. عشق او مانند شمعی است که در آتش نمیسوزد و به شفافیت میرسد. او از بیقراریهای خود و عدم امکان جمع کردن خود در یک جا میگوید و نشان میدهد که در دنیای عشق، هیچ چیز جز پریشانی و شوق نمیتواند او را یاری کند. در نهایت، او خود را فقیر در برابر عشق میبیند و جز پذیرش آن چیزی نمیخواهد.
هوش مصنوعی: به دور ساغر عشق من، با صد دور گردن تکرار، یارب، چقدر این عشق دور و بر من میچرخد.
هوش مصنوعی: من خود را تاریک میسازم، اما در بیرون از ظاهر رنگین، راز وجودم را در دنیا پنهان کردهام. عشق من سرزمین خاصی دارد که از آن بهرهمندم.
هوش مصنوعی: نه از دنیا چیزی یاد میگیرم و نه از آخرت دلتنگی میکنم. نمیترسم از هیچ آتش، چرا که شعله عشق من همیشه در دل من زنده است.
هوش مصنوعی: غرور و خودخواهی مانند زنگی است که تنها با صیقل زدن و برخورد با حقیقت میتواند پاک شود؛ مانند وقتی که آینه بر سنگی میافتد و روشنایی عشق را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمان عمرم به پایان رسید و من همچنان در همان نقطهای که هستم باقی ماندم. این بادبان به هیچ جا نرسید و نتوانست در مقابل لنگر عشق من مقاومت کند.
هوش مصنوعی: غم و دردی که دارم، اشکی که میریزم، نالهای که سر میزنم، و خون دل سوزانم را نمیدانم که به دیگران گفتهام یا تنها نشانهای از عشق عمیق من است.
هوش مصنوعی: گاهی صلح میکنم و گاهی جنگ، گاهی در حال خوشی و شادیام و گاهی سختی و غم دارم. دو جهان در گردشاند و رنگ و حال من همیشه تغییر میکند؛ جنون عشق در ساغر من جاری است.
هوش مصنوعی: من به اندازهای وفادار به عشق خود هستم که حتی در سختترین شرایط هم نمیتوانم از آن دست بکشم. مانند شمعی که به سوختن ادامه میدهد و در عین حال از عرق و ناراحتی خود خجالت نمیکشد.
هوش مصنوعی: من اگر روزی ناامید شوم، این به خاطر شوق و آرزویی است که در دل دارم. من مانند گلی هستم که در هر جا که بروید، با عشق من گره خورده و همیشه به یاد او هستم.
هوش مصنوعی: من نه به مقام و منزلت کعبه خود را میبالم و نه از گوشهای که در آن به ناچار قرار گرفتهام شرم دارم. سر خود را به تسلیم میسپارم و هر چیزی که بخواهی، در خدمت عشق تو هستم.
هوش مصنوعی: موی مجنون جز به حالت پریشانی نمیتواند باشد و نمیتوانم به جز بینظمی و آشفتگی، عشق خود را جمعآوری کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو را ای شاه خوبان تا گزیدم چاکر عشقم
زدم تا دست بر زلفت پریشانخاطر عشقم
در این نخجیرگه با آنکه صید لاغر عشقم
سرم از سجده بت عار دارد کافر عشقم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.