نه گردون بلندی نی زمین پستی خویشم
چو شمع از پای تا سر پشت پای هستی خویشم
نوا سنج چه مضراب است ساز فرصتم یارب
که دارد تا جبین غرق عرق تردستی خویشم
نفس هرگام مینا میزند بر سنگ میگوید
به این دوری که دارم بیدماغ مستی خویشم
ندارم جوهر عزمی که احرام نشان بندم
ز یأس آماجگاه ناوک بی شستی خویشم
بیاض نسخهٔ دیگر نیامد در کفم بیدل
درتن مکتب تحیر خوان خط دستی خویشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهنده حس عمیق وجودی و تردید شاعر است. او نه از مقام بلند برخوردار است و نه در جایگاه پست قرار دارد. شاعر خود را مانند شمعی میداند که گرما و نورش از پای تا سر، وجودش را پر کرده است. او از فرصتی که در زندگی دارد میگوید و حسرت میخورد که چون مضراب ساز، نمیتواند به طور کامل از آن بهره برداری کند. با هر گامی که برمیدارد، حسرت دوری و عجز خود را حس میکند و در نهایت به کمبود اراده و ناتوانی در دستیابی به اهدافش اشاره میکند. شعر همچنین به از دست دادن فرصتها و عدم توانایی در نوشتن سرنوشت جدید اشاره دارد و وضعیت سردرگمی و تحیرش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: من نه در بلندای آسمان و نه در پستی زمین قرار دارم. مانند شمعی هستم که از پایین تا بالا وجودم وابسته به همین زندگی و هستی است.
هوش مصنوعی: ای سازگار چه نغمهای در دل جان مینوازد! پروردگارا، فرصتی چه دارد که پیشانیام از عرق زحمت و تلاش خیس شده است.
هوش مصنوعی: هر بار که قدم برمیدارم، گویی مینازم و با سنگها صحبت میکنم. این دوریای که دارم، نشانهای از حالت سرمستی و شیدایی من است.
هوش مصنوعی: من ارادهای ندارم که مانند کسی که به زیارت میرود خود را آماده کنم، زیرا در من ناامیدی مثل تیری که به هدف نمیخورد وجود دارد.
هوش مصنوعی: توجهی به نسخۀ دیگر از دانایی ندارم؛ بیدل، در دنیای آشفتهام، فقط میتوانم نوشتههای خودم را بخوانم و به حیرت خود ادامه دهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.