بی روی تو گر گریه به اندازه کند چشم
بر هر مژه توفان دگر تازه کند چشم
تا کس نشود محرم مخمور نگاهت
دست مژه سد ره خمیازهکند چشم
باز آی که چون شمع به آن شعلهٔ دیدار
داغکهن خویش همان تازهکند چشم
این نسخهٔ حیرت که سواد مژه دارد
بیش از ورقی نیست چه شیرازه کند چشم
هم ظرفی دریا قفس وهم حبابست
با دل چقدر دعوی اندازهکند چشم
چون آینه یک جلوه ازین خانه برون نیست
از حیرت اگر حلقهٔ دروازه کند چشم
عالم همه زان طرز نگه سرمه غبارست
یارب ز تغافل نفسی غازه کند چشم
کو ساز نگاهیکه بود قابل دیدار
گیرم که هزار آینه شیرازه کند چشم
از حسرت دیدار قدحگیر وصالیم
مخمور لقای تو ز خمیازه کند چشم
بیدل چمن نازگلی خنده فروش است
امید که زخم دل ما تازه کند چشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و حسرت دیدار معشوق است. شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن چشمها با دیدن معشوق به اشک میآیند و هر بار که به او فکر میکند، دلی تازه و پر از داغهای کهنه را تجربه میکند. او نشان میدهد که نگاه معشوق چقدر تاثیرگذار است و حتی باعث میشود تا احساساتی چون حیرت و شوق در دل ایجاد شود. شاعر به سادگی میگوید که هیچ چیزی از زیبایی نگاه معشوق کم نمیکند و در نهایت، امید به بهبودی زخمهای قلبی از طریق دیدارهای دوباره وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر بیوجود تو، چشمانم به اندازهای اشک بریزند، هر مژهام همچون طوفانی تازه را به راه میاندازند.
هوش مصنوعی: تا وقتی کسی به راز و حال میخانهات پی نبرد، این چشم تو مانند سدی است که در برابر اشک و خواب قرار دارد و دست مژهات به نوعی خمیازه میکشد و راه را میبندد.
هوش مصنوعی: برگرد و بیا که مانند شمع، در نور دیدارت، عشق قدیمیام را تازه میکند و چشمانم را روشن میسازد.
هوش مصنوعی: این نسخهٔ شگفتانگیز که خطوطش به اندازهٔ مژه است، بیشتر از یک ورق کاغذ نیست که چه چیزی میتواند چشم را منظم کند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه دل انسان میتواند در درون خود احساسات و آرزوهای بزرگی داشته باشد، اما در عین حال، او در قید و بند محدودیتها و شرایط زندگی است. همچنین، تشبیه دریا و حباب نشاندهنده تضاد بین عظمت و کوچکی، آزادی و قید و بند است. این تناقضها نشان میدهد که چگونه انسان میتواند در دلش آرزوهای بزرگ داشته باشد، در حالی که در واقعیت به محدودیتها و چالشها مواجه است.
هوش مصنوعی: چون آینه، هیچ تصویری از این خانه بیرون نیست، اگر کسی در حیرت باشد، چشمش فقط به حلقهٔ دروازه میافتد.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر نگاه خاص تو پر از غبار و تیرهگی است، ای کاش به بیخیالی خودم اجازه دهم که چشمانم باز شوند و حقیقت را ببینند.
هوش مصنوعی: تنظیم نگاهی را میخواهم که به راحتی قابل مشاهده باشد، زیرا این نگاه میتواند چشمانم را همچون هزار آینه منظم کند.
هوش مصنوعی: ما به شدت منتظر دیدار تو هستیم و از دوریات دلمان شاد نیست. چشمهامان به خاطر روینمودن تو خوابآلود و سرخورده است.
هوش مصنوعی: بیدل در اینجا به یک گل ناز و زیبا در باغ اشاره میکند که با لبخندش دلها را شاد میکند. او امیدوار است که این زیبایی و شادی بتواند زخمهای قلب او را دوباره تازه و زنده کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا دفتر حیرت ز رخش تازه کند چشم
از تار نظر رشتهٔ شیرازه کند چشم
از مردمک دیده به گلزار نگاهش
داغ کهنی بر دل خود تازه کند چشم
مشاطه ز حسرت بگزد دست به دندان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.