آمد ز گلشن ناز آن جوهر تبسم
دل درکف تغافل گل بر سر تبسم
خط جوش خضر دارد بر چشمهٔ خیالش
یا خفته خاکساری سر بر در تبسم
مستی ادب طرازست یا چشم نیم بازست
یا ناتوان نازست بر بستر تبسم
شمع کدام بزمی ای نسخهٔ تغافل
صبح کدام شامی ای پیکر تبسم
از غنچهٔ عتابت گلچین التفاتیم
ای جبههٔ تو از چین روشنگر تبسم
زنهار جرعهٔ ناز از رنگ پا نگیری
خون میکنی چو مینا در ساغر تبسم
آورد خط نازی بر قتل بیگناهان
یک مهر بوسه باقیست بر محضرتبسم
ای آه خفته در خون چاک دلت مبارک
آن غنچهٔ تغافل دارد سر تبسم
گربرق خونفشان شد یا شعله خصم جان شد
بسمل نمیتوان شد بیخنجر تبسم
عرض طرب وبال است در عشق ورنه من هم
چون غنچهام سراپا بال و پر تبسم
آن به که شبنم ما زین باغ پرفشاند
چون اشک پر غریبیم درکشور تبسم
از صبح باغ امکان غافل مباش بیدل
بیگرد فتنهای نیست این لشکر تبسم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به توصیف زیبایی و جذابیت انسانی میپردازد که با تبسمش دلها را مجذوب میکند. شاعر با به کار بردن تصاویری نظیر گل و شمع، حالتی از شگفتی و شوری را بیان میکند. تمثیلها و کنایههای مختلف به تصویر کشیدن عشق و ناز و این نکته اشاره دارند که ظرافت و زیبایی میتواند به طور همزمان عمیق و خطرناک باشد. در پایان، شعر به نوعی دعوت به بیداری از خواب غفلت و توجه به زیباییهای موجود در زندگی و عشق میکند.
هوش مصنوعی: دختر زیبای گلشن با ناز و دلربایی اش به میان آمده و وجودش شرافت و شادی را به همراه دارد. او به طریقی خود را از توجه دیگران دور نگه داشته، اما زیبایی و هویت واقعیاش به وضوح در چهره تبسمش نمایان است.
هوش مصنوعی: چشمهای او مانند چشمهای است که دوستی و زیبایی را در خود دارد و مانند یک خاکسار خوابیده، با لبخندی آرام بر در این چشمه قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: مستی و شگفتی ناشی از ادب است، یا اینکه کسی با چشمانی نیمه باز به دنیا نگاه میکند، یا اینکه زیبایی و نازش بر بستر یک لبخند قرار دارد.
هوش مصنوعی: شمع کدام مهمانی هستی و نشانهٔ بیتوجهی؟ صبح کدام شام میباشی، ای موجودی که لبخند را به نمایش میگذاری؟
هوش مصنوعی: من از غنچهٔ خشم و ناراحتی تو گل چیدهام، ای چهرهٔ تو که با چین و چروکهایش، روشنی و شادابی را به من هدیه میدهد.
هوش مصنوعی: مراقب باش که از زیبایی و نازش دل نلبری؛ چون اگر دل را بلرزانی، همچون پرندهای در ظرف لبخند، خون خواهی نکرد.
هوش مصنوعی: نوشتهای زیبا و ظریف بر کشتن بیگناهان را نشان میدهد، در حالی که یادبودی از محبت و لبخند بر لبان تو باقی مانده است.
هوش مصنوعی: ای آهی که در دل پنهان شدهای و به خاطر درد و غم خود مویه میکنی، خوشا به حال آن غنچهای که در بیتوجهی است و لبخند بر لب دارد.
هوش مصنوعی: اگر خون به زمین بریزد یا دشمن جان را به خطر بیندازد، نمیتوان با لبخند بیزخمی و بیخنجر باقی ماند.
هوش مصنوعی: در عشق، شادی و خوشی میتواند به نوعی درد و مشکل تبدیل شود، اما من نیز مانند یک غنچه، پر از نشاط و لبخند هستم.
هوش مصنوعی: بهتر است که شبنم ما از این باغ زیبا بریزد، زیرا مانند اشکهایی هستیم که در سرزمین شادی گم شدهایم.
هوش مصنوعی: از صبح، امکان زیبایی و شگفتیهای زندگی را از یاد نبر، بیدل! این لشکر پر از تبسم و شادی است و بدون شک، فریبندگی و جذابیت در آن نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
واکرد صبح آهی بر دل در تبسم
تا آسمان فشاندم بال و پر تبسم
دل بی تو زین گلستان یاد شکفتنی کرد
بردم ز جوش زخمش تا محشر تبسم
ما را به رمز اعجاز لعل تو آشنا کرد
[...]
هرگه ز ناز خندد آن جوهر تبسم
غیر از شکر نجوشد از کوثر تبسم
چون خاک داد بر باد او آتش قرارم
خونم چو آب ریزد از خنجر تبسم
جانم اگرچه نبود شیرین ز شهد وصلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.