چو اشک امشب به ساغر بادهٔ نابی دگر دارم
ز مژگان تا به دامان سیر مهتابی دگر دارم
به خون آرزو صد رنگ میبالد بهار من
نهال باغ یأسم ربشه در آبی دگر دارم
نفس دزدیدنم با دل تپیدن بر نمیآید
نوای الفتم در پرده مضرابی دگر دارم
غرور وحشتم بار تحیر بر نمیدارد
چو شبنم در دل آیینه سیمابی دگر دارم
لبی ترکردهام کز سیر چشمی باج میگیرد
به جام بی نیازی چون گهر آبی دگر دارم
گهی بادم، گهی آتش، گهی آبم، گهی خاکم
چو هستی در عدم یک عالم اسبابی دگر دارم
گسستن بر ندارد رشتهٔ ساز امید من
به آن موی میان پیچیدهام تابی دگر دارم
درین گلشن من و سیر سجود ناتوانیها
چو شاخ بید در هر عضو محرابی دگر دارم
نگاهم در پناه حیرت آیینه میبالد
چراغ بزم حسنم وضع آدابی دگر دارم
به دست گلخنم بفروش ازگلشن چه میخواهی
متاع کلفت خار و خسم بابی دگر دارم
به تاراج تحیر دادهام آیینهٔ دل را
در آغوش صفای خانه سیلابی دگر دارم
چو شمع ازخجلت هستی عرق پیماست جام من
نه مخمورم نه مستم عالم آبی دگر دارم
کدام آسودگی چون حیرت دیدار میباشد
تو مژگان جمع کن غافل که من خوابی دگر دارم
گریبان زار اسراریست بیدل هر بن مویم
محیط فطرتم توفان گردابی دگر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق و متغیر خود اشاره میکند. او از اشکهایی که در شب جاری میکند و احساساتی چون عشق و تنهایی دم میزند. به زیباییهای زندگی و دردها و آرزوهایش نیز میپردازد و در باره تبدیلپذیری خود از حالتهای مختلف مانند آتش، آب و خاک سخن میگوید. شاعر به جستجوی حقیقت و زیبایی در وجود خویش و در دنیا اشاره میکند و از معنای عشق، زیبایی و حیرت صحبت میکند. سرانجام، او از رازها و احساسات درونیاش به عنوان بخشی از هویت خود یاد میکند. در کل، شعر به بازتابی از تناقضات و پیچیدگیهای زندگی و احساسات انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: امشب با اشکهایم، دانهای از شراب ناب در ساغرم دارم و با چشمانم، نوری دگر به دامان روشن ماه دارم.
هوش مصنوعی: بهار من با آرزوهایم پر از رنگ و عشق است، اما در دل احساس ناامیدی میکنم و به دنبال چیزی تازهتر میگردم.
هوش مصنوعی: نفس سرقت کردن من وقتی که دل به تپش افتاده، موفق نمیشود. صدای عشق من در حالتی جدید و متفاوت به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: غرور و ترس من به اندازهای نیست که بر دوش من سنگینی کند، مانند شبنمی که بر سطح آیینه نقرهای نمینشیند. اکنون احساس جدید و متفاوتی دارم.
هوش مصنوعی: من لبهایم را تر کردهام و از نگاه پرمعنای تو بهانه میگیرم. در حالی که اکنون نوشیدنیهای بینیازی روان را مانند گوهری آبی دارم.
هوش مصنوعی: گاهی شبیه باد هستم، گاهی مانند آتش، گاهی آب و زمانی نیز خاک. وقتی هستی وجود خارجی ندارد، من ابزار و وسایل دیگری دارم.
هوش مصنوعی: امید من از بین نخواهد رفت، حتی اگر رشتههای آن پاره شود. من هنوز توانایی و نیروی جدیدی دارم که با موهایم در هم پیچیدهاست.
هوش مصنوعی: در این باغ، من و تمام ناتوانیهایم مانند شاخهای بید، در هر قسمت از وجودم یک محراب دیگر دارم.
هوش مصنوعی: نگاهم در حالتی شگفتانگیز به آیینه مینگرد و درخشش چراغ زیباییام نشانگر ظاهری متفاوت از آداب و رسوم معمول است.
هوش مصنوعی: به دستانم گل همچنین به دستت میدهم، از باغ و بوستان چه درخواست میکنی؟ کالا و سودی که میخواهی، من چیز دیگری هم برای تو دارم.
هوش مصنوعی: دل خود را در حالتی از سردرگمی و حیرت قرار دادهام و اکنون در فضایی بسیار پاک و دلانگیز، تجربهای دیگر را در آغوش دارم.
هوش مصنوعی: مثل شمع به خاطر شرم و خجالت، عرق میریزم. جام من نه من را در حال مستی است و نه در حال سرخوشی، بلکه من دنیای تازهای دارم که با این اوضاع متفاوت است.
هوش مصنوعی: هیچ آرامش و راحتیای مانند شگفتی و حیرت ناشی از دیدن تو وجود ندارد. تو غافل از آنی که من در پی یک خواب دیگر هستم، مژگان را بهم نزن.
هوش مصنوعی: دل شکستهام پر از راز و حسرت است. هر رشته موی من همچون دایرهای از طوفان و تغییرات درونم را در بر گرفته و من اکنون به سراغ چالشهای جدیدی میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.