سحر کیفیت دیدار از ایینه پرسیدم
به حیرت رفت چندانی که من هم محو گردیدم
به ذوق وحشتی از خود تهی کردم جهانی را
جنون چندین نیستان کاشت تا یک ناله دزدیدم
به عریانی خیالم ناز چندین پیرهن دارد
سواد فقر پروردهست یکسر در شب عیدم
ز افسون نفس بر خود نبستم تهمت هستی
شعاعی رشته پیدا کرد بر خورشید پیچیدم
ندامت در خور گل کردن آگاهی است اینجا
کف افسوس گردید آنقدر چشمی که مالیدم
نی این محفلم از ساز عیش من چه میپرسی
به صد حسرت لبی وا کردم اما ناله خندیدم
به شوخی گردشی از چشم تصویرم نمیآید
که من در خانهٔ نقاش پیش از رنگ گردیدم
ز آتش گل نکرد افسانهٔ یأس سپند من
تپیدن با دلم حرف وداعی داشت نالیدم
نه آهنگی است نی سازم نه انجامی نه آغازم
به فهم خویش مینازم نمیدانم چه فهمیدم
اگر خود را تو میدانم و گر غیر تو میخوانم
به حکم عجز حیرانم چه تحقیق و چه تقلیدم
چراغ حسرت دیدار خاموشی نمیداند
تحیر ناله بود اما من بیهوش نشنیدم
ندانم سایهٔ سرو روان کیستم بیدل
به رنگی رفتهام از خود که پنداری خرامیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است از بیدل دهلوی که در آن شاعر به تأمل در دیدار و جستجوی خود میپردازد. او از کیفیت دیدار از آینه صحبت میکند و به حیرت و شگفتی خود اشاره دارد. شاعر با نگاهی عمیق به درون خود، از احساسات متضاد، همچون عشق و اندوه، سخن میگوید. او به عریانی افکار و احساساتش اشاره دارد و از عدم توانایی برای درک دقیق وضعیت خود گله میکند. در انتها، او به احساس ندامت و حسرت بر عدم دستیابی به حقیقت صحبت میکند و به حالت سردرگمی و بیهویتی خود در این مسیر تأکید میکند. این شعر به زیبایی تأملات عمیق شاعر را در مورد وجود و تجربههای زندگی منعکس میکند.
هوش مصنوعی: در صبحگاهی، از آینه درباره چگونگی دیدار سوال کردم و آنقدر شگفتزده شدم که خودم هم در تماشای آن غرق شدم.
هوش مصنوعی: با الهام از ترس و نگرانیام، خودم را از هرگونه احساس خالی کردم. در سرزمینی پر از دیوانگی، وایدهای را خلق کردم تا بالاخره توانستم یک ناله خاموش را از خود بربایم.
هوش مصنوعی: خیال من در حالی که بیپناه و عریان است، با ناز و لطافت خاصی در برابر من قرار دارد. وجود این احساس، که ناشی از فقر و سختیهای زندگیام است، تمام وجودم را در شب عید احاطه کرده است.
هوش مصنوعی: از ابزار فریب نفس استفاده نکردم و نتوانستم به اتهام وجودم پاسخ دهم؛ درخشش و اثر وجودم مانند نوری است که بر خورشید تابیده و آن را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: پشیمانی و حسرت تنها دردی هستند که به آگاهی انسان اضافه میکنند. اینجا من به قدری متألم و ناراحت بودم که گویی تا چشمم را مالیدم و احساس افسوس کردم.
هوش مصنوعی: در این جمع و محفل، از صدای نی نمیپرسی که چه حال و روزی دارم. با حسرت بسیاری لب گشودهام، اما به جای غم و اندوه، به نالهام لبخند زدهام.
هوش مصنوعی: به شوخی، نمیتوانم تصویر خود را از چشم کسی ببینم، زیرا من قبل از رنگآمیزی، در خانهی نقاش به گونهای دیگر هستم.
هوش مصنوعی: از آتش، گل و داستان ناامیدی من نروئید. دل من با احساساتی برای خداحافظی میتپید و من نالیدم.
هوش مصنوعی: نه چیزی برای نواختن دارم و نه پایان یا شروعی وجود دارد. به درک و شناخت خودم افتخار میکنم، اما نمیدانم که واقعاً چه چیزی را درک کردهام.
هوش مصنوعی: اگر من خود را بشناسم و غیر از تو را بخوانم، به خاطر ناتوانیام در درک، نه میتوانم به حقیقتی برسم و نه میتوانم از کسی تقلید کنم.
هوش مصنوعی: چراغ حسرت دیدار هیچگاه خاموش نمیشود. صدا و نالهای در دل من بود ولی من در حال بیهشی، چیزی نشنیدم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کسی هستم و سایهام شبیه سرو روان است. بیدل، من به رنگی درآمدهام که شاید دیگران فکر کنند در حال حرکت هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگفتم عذر با دلبر که بیگه بود و ترسیدم
جوابم داد کای زیرک بگاهت نیز هم دیدم
بگفتم ای پسندیده چو دیدی گیر نادیده
بگفت او ناپسندت را به لطف خود پسندیدم
بگفتم گرچه شد تقصیر دل هرگز نگردیدهست
[...]
به هجران کرده بودم خو که ناگه روی او دیدم
کمند عقل بگسستم ز نو دیوانه گردیدم
گرفتم پنبهٔ آسایش از داغ جنون یعنی
به باغ عاشقی از سر گل دیوانگی چیدم
دلم زان آفت جان بود فارغوز بلا ایمن
[...]
بمیزان نظر حسن تو را با ماه سنجیدم
میان این و آن فرق از زمین تا آسمان دیدم
زبان تا بود گویا، تیغ می بارید بر فرقم
جهان دارالامان شد تا زبان در کام دزدیدم
مکش سر از ملامت گر سرافرازی طمع داری
که من چون شعله آتش ز زخم خار بالیدم
ازین سنگین دلان صائب چرا چون تیرنگریزم
[...]
ز بس نومیدی، از امیدهای خویشتن دیدم
ز امیدی که هم در ناامیدی هست، نومیدم
بسان غنچه بودم تنگدل دایم ز خودسازی
چو گل، برداشتم از خویشتن تا دست، خندیدم
فزونی مینمود اول، بچشمم بیشتر، اما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.