گرنه شرابم چرا ساقی خون خودم
زلف نیام از چه رو دام جنون خودم
شعلهٔ یاقوت من در غم پرواز سوخت
رنگی اگر بشکنم بال شگون خودم
با نگه آشنا انجمن الفتم
از دل وحشت غبار دشت جنون خودم
سعی نمود بهار سیر خزان بود و بس
ذوق شکستن چو رنگ ریخت برون خودم
عشرتم ازباغ دهرطرف به رنگی نبست
همچو گل از بیکسی دست به خون خودم
هستی موهوم نیست غیر طلسم فریب
تا نفس آیینه است محو فسون خودم
کیست برد از کفم دامن افتادگی
سایهام و عاشق بخت نگون خودم
قطرهٔ این بحر را ظاهر و باطن یکی است
هم ز برون دیدنیست آنچه درون خودم
بیدل ازبن طبع سست وحشی اندیشه را
رام سخن کردهام صید فنون خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات و تجربیات درونی خود میگوید. او از دلتنگی و غم ناشی از عشق و جنون سخن میگوید و به تقابل میان زیبایی و درد اشاره میکند. در حالی که بهار و امید را به تصویر میکشد، از زوال و خزان نیز سخن میگوید. او به موهومی بودن هستی و فریبندگی آن اشاره دارد و در نهایت میگوید که توانسته است اندیشه و احساسات خود را به هنر تبدیل کند. در کل، شعر درباره سنگینی دردهای عاشقانه و تنهایی است، اما همراه با تلاش برای جستجوی زیبایی و معنا در زندگی.
هوش مصنوعی: ساقی، اگر شراب نمیریزی، پس چرا من خون خودم را به پای تو میریزم؟ و این زلف من چه دلیلی دارد که مرا به جنون میکشاند؟
هوش مصنوعی: شعلهای که به رنگ یاقوت در وجودم میسوزد، به خاطر ناراحتی از پرواز کردن میسوزد. اگر بخواهم نیکی و خوشبختیام را بشکنم، رنگ آن به هم میریزد.
هوش مصنوعی: با نگاه آشنا، جمع دوستانهای از عشق و محبت برایم به وجود آمده که از دل ترس و ناراحتیهای ناشی از جنون و افسردگی خودم به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: بهار تلاش کرد تا زیبایی و شکوفایی خود را نشان دهد، اما فقط به یادآوری لحظات تلخ و رنگ باختن دوران خزان پرداخت. در این فرایند، احساساتی در من به وجود آمد که میخواستم ابراز کنم.
هوش مصنوعی: در میان درختان زندگی، برگی از من به رنگ خاصی درآمده نیست، مانند گلی که در تنهایی خود، به خون خویش آغشته شده است.
هوش مصنوعی: وجود واقعی نیست و تنها یک ترفند فریبنده است. تا زمانی که به خودم نگاه میکنم، در جادو و افسون خودم غرق شدهام.
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند از دست من دامن سایهام را بگیرد و از بخت بد عاشق خودم نجاتم دهد؟
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که ظاهر و باطن یک چیز در واقع یکی هستند. آنچه که در بیرون مشاهده میشود، نشاندهندهٔ آن چیزی است که در درون وجود دارد. به عبارت دیگر، آنچه در سطح دیده میشود و آنچه در عمق وجود دارد، توافق و هماهنگی دارند.
هوش مصنوعی: من از دل نازک و وضعیت آسیبپذیر خود، اندیشههای سرکش و آزاد را تسلط بخشیده و به هنر سخن گفتن تبدیل کردهام و این هنر را به دست خود شکار کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گاه خرد جوهرم، گاه جنون خودم
انجمن جلوهٔ بوقلمون خودم
صبح بهار دلم لیک ز کمفرصتی
تا نفسی گل کند گرد برون خودم
شور چمن دادهام کوچهٔ زنجیر را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.