گنجور

 
بیدل دهلوی

نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار می‌گردم

بهار فرصت رنگم به گرد یار می‌گردم

قضا چون مردمک جمعیت حالم نمی‌خواهد

تحیر مرکزی دارم که با پرگار می‌گردم

حیا کو تا زند آبی غبار هرزه تازم را

که من گرد هوس می‌گردم و بسیار می‌گردم

به عجز خامه می‌فرسایدم مشق سیه‌کاری

که درهر لغزش پا اندکی هموار می‌گردم

نی بی برگ من هنگامهٔ چندین نوا دارد

ز بی‌بال‌وپری سر تا قدم منقار می‌گردم

ز اشک افشانی شمعم وفا بر خویش می‌لرزد

که می‌داند ز شغل سبحه بی‌زنار می‌گردم

تعلق از غبار جسم بیرونم نمی‌خواهد

به رنگ سایه آخر محو این دیوار می‌گردم

تو حرفی نذر لب کن تا دلی خالی‌کنم من هم

که بر خود همچو کوه از بی‌صدایی بار می‌گردم

هوس صبری ندارد ورنه از سیر گل و گلشن

کشم گر پا به دامن یک گل بی‌خار می‌گردم

نفس را از طواف دل چه مقدار است برگشتن

اگر برگردم از کویت همین مقدار می‌گردم

زخواب ناز هستی غافلم لیک اینقدر دانم

که هر کس می‌برد نام تو من بیدار می‌گردم

کجا دیدم ندانم آن کف پای حنایی را

که من عمریست گرد عالم بیکار می‌گردم

گر از صهبا نیاید چارهٔ مخموری‌ام بیدل

قدح از خو‌یش خالی می‌کنم سرشار می‌گردم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم

نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردم

مثال باغبانانم نهاده بیل بر گردن

برای خوشه خرما به گرد خار می گردم

نه آن خرما که چون خوردی شود بلغم کند صفرا

[...]

سیف فرغانی

نگارا گرد کوی تو اگر بسیار می گردم

چو بلبل صد نوا دارم که در گلزار می گردم

تو قطب دایره رویی ومن در مرکز عشقت

سری بر نقطه بریک پای چون پرگار می گردم

بدان گیسو که صد چون من سراندر دام او دارد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیف فرغانی
صائب تبریزی

شبی صدبار برگرد دل افکار می گردم

به بوی یوسفی برگرد این بازار می گردم

چنان افتاده از پرگار طاقت نقطه جانم

که بر گرد سر هر نقطه چون پرگار می گردم

خدا این طفل را ببخشد خواب آسایش

[...]

فیض کاشانی

درین گلشن من بیدل ببوی یار میگردم

پی گنجی درین ویرانه همچون مار میگردم

سپهر عالم جانم طرار نقش امکانم

بگرد مرکز توحید چون پرگار میگردم

بلی گوی و بلا جویم قضا چوگان و من گویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
قصاب کاشانی

زنم گردم غبار خاطر دلدار می‌گردم

شوم گر طوطی این آیینه را زنگار می‌گردم

میان ما و جانان آشنایی نیست بی نسبت

به هر رنگی که آن گل می‌شود من خار می‌گردم

ز یک افسانه در خوابیم اما از ره وحشت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه