نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار میگردم
بهار فرصت رنگم به گرد یار میگردم
قضا چون مردمک جمعیت حالم نمیخواهد
تحیر مرکزی دارم که با پرگار میگردم
حیا کو تا زند آبی غبار هرزه تازم را
که من گرد هوس میگردم و بسیار میگردم
به عجز خامه میفرسایدم مشق سیهکاری
که درهر لغزش پا اندکی هموار میگردم
نی بی برگ من هنگامهٔ چندین نوا دارد
ز بیبالوپری سر تا قدم منقار میگردم
ز اشک افشانی شمعم وفا بر خویش میلرزد
که میداند ز شغل سبحه بیزنار میگردم
تعلق از غبار جسم بیرونم نمیخواهد
به رنگ سایه آخر محو این دیوار میگردم
تو حرفی نذر لب کن تا دلی خالیکنم من هم
که بر خود همچو کوه از بیصدایی بار میگردم
هوس صبری ندارد ورنه از سیر گل و گلشن
کشم گر پا به دامن یک گل بیخار میگردم
نفس را از طواف دل چه مقدار است برگشتن
اگر برگردم از کویت همین مقدار میگردم
زخواب ناز هستی غافلم لیک اینقدر دانم
که هر کس میبرد نام تو من بیدار میگردم
کجا دیدم ندانم آن کف پای حنایی را
که من عمریست گرد عالم بیکار میگردم
گر از صهبا نیاید چارهٔ مخموریام بیدل
قدح از خویش خالی میکنم سرشار میگردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نوعی از سرگردانی و حیرت در زندگی خود اشاره میکند. او از زیباییهای طبیعی مانند صحرا و گلزار دوری میکند و بیشتر به گرد یار و عشق میچرخد. احساس میکند که در جمعیت، حالتی از تحیر و سردرگمی دارد و به دنبال آرامش درون میگردد.
شاعر همچنین از تلاش خود برای دوری از هوس و تمایلات زودگذر سخن میگوید، و از بیفایدگی کارهای خویش ناله میکند. او بیان میکند که با وجود محدودیتها و اتکا به جسم، به دنبال آرامش روحی است. در نهایت، شاعر اشاره به شگفتی و غفلت از خواب ناز هستی دارد و میگوید که اگر بخواهد، میتواند خود را از وابستگیها آزاد کند و به جستجوی عشق و زیبایی بپردازد.
هوش مصنوعی: نه به دشت و بیابان توجهی دارم و نه در باغ و گلستان گردش میکنم؛ در این بهار، فقط فرصت را غنیمت میشمرم تا در کنار محبوبم باشم.
هوش مصنوعی: سرنوشت به مانند مردمکی در میانه جمعیت است و حال پر از سردرگمی دارم که مانند پرگار دور خود میچرخم.
هوش مصنوعی: حیا را فرا بخوان تا غبار بیهودهام را بزائل کند، چرا که من در پی آرزوهای بیپایان میچرخم و گاهی اوقات زیاد در این مسیر حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: من با ناتوانی قلم را میسوزانم و مشق دشواری را مینویسم که در هر لغزش و اشتباه کمی آسانتر میشود.
هوش مصنوعی: من بدون برگ مانند نی، در میان نواهای مختلفی غرق شدهام. با وجود اینکه بال و پری ندارم، اما از سر تا پا در حال جست و خیز و حرکت هستم.
هوش مصنوعی: شمعی هستم که از عشق و اشک میسوزم و وفا را بر خود میلرزم، چون میدانم که بدون هیچ قید و زنجیری به راه خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: علاقه و وابستگیام از دنیای مادی دور نمیشود و من به تدریج در رنگ سایه این دیوار محو میشوم.
هوش مصنوعی: تو چیزی بگو تا من هم بتوانم کمی از احساسات سنگین درونم را بیرون بریزم، زیرا من مانند کوهی هستم که از سکوت و تنهایی درونم به شدت تحت فشار هستم.
هوش مصنوعی: اگر آرزو و خواستههایم صبوری نشان میداد، به راحتی میتوانستم از زیباییهای گل و باغ لذت ببرم. اما در حال حاضر، تنها با رسیدن به یک گل بدون خار، خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: نفس من چقدر میتواند به دور دل بچرخد، اگر از این راه برگردم، همین قدر دور میگردم.
هوش مصنوعی: در خواب شیرین زندگی غافلم اما آنقدر میدانم که هر وقت نام تو را میبرند، بیدار میشوم.
هوش مصنوعی: نمیدانم کجا دیدهام آن پاهای حنایی رنگ را، در حالی که من سالهاست در دنیا بیهدف و بیکار میگردم.
هوش مصنوعی: اگر شراب نتواند برطرف کنندهٔ مستی من باشد، ای بیدل، از خودم لیوان را خالی میکنم و پر از میگردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم
نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردم
مثال باغبانانم نهاده بیل بر گردن
برای خوشه خرما به گرد خار می گردم
نه آن خرما که چون خوردی شود بلغم کند صفرا
[...]
نگارا گرد کوی تو اگر بسیار می گردم
چو بلبل صد نوا دارم که در گلزار می گردم
تو قطب دایره رویی ومن در مرکز عشقت
سری بر نقطه بریک پای چون پرگار می گردم
بدان گیسو که صد چون من سراندر دام او دارد
[...]
شبی صدبار برگرد دل افکار می گردم
به بوی یوسفی برگرد این بازار می گردم
چنان افتاده از پرگار طاقت نقطه جانم
که بر گرد سر هر نقطه چون پرگار می گردم
خدا این طفل را ببخشد خواب آسایش
[...]
درین گلشن من بیدل ببوی یار میگردم
پی گنجی درین ویرانه همچون مار میگردم
سپهر عالم جانم طرار نقش امکانم
بگرد مرکز توحید چون پرگار میگردم
بلی گوی و بلا جویم قضا چوگان و من گویم
[...]
زنم گردم غبار خاطر دلدار میگردم
شوم گر طوطی این آیینه را زنگار میگردم
میان ما و جانان آشنایی نیست بی نسبت
به هر رنگی که آن گل میشود من خار میگردم
ز یک افسانه در خوابیم اما از ره وحشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.