گنجور

 
بیدل دهلوی

به دل‌ گردی ز هستی یافتم از خویشتن رفتم

نفس تا خانهٔ آیینه روشن کرد من رفتم

شرار کاغذم از بی‌دماغیها چه می‌پرسی

همه گر یک قدم رفتم به خویش آتش‌فکن رفتم

ز باغ امتیاز آیینه‌گل چیدن نمی‌داند

تحیر خلوت‌آرا بود اگر در انجمن رفتم

زدل بیرون نجستم چون خیال از آسمان تازی

نیفتادم به غربت هر قدر دور از وطن رفتم

تحیر شد دلیلم در سواد دشت آگاهی

همان تار نگاهم جاده بود آنجا که من رفتم

ز بس وحشت ‌کمین الفت اسباب امکانم

کسی با خویش اگرپرد‌اخت من از خویشتن رفتم

چو شمعم مانع‌ وحشت نشد بی‌دست و پاییها

به لغزشهای اشک آخر برون زین انجمن رفتم

به آگاهی ندیدم صرفهٔ تدبیر عریانی

ز غفلت چشم پوشیدم به فکر پیرهن رفتم

هجوم ضعف برد از یادم امید توانایی

نشستم آنقدر بر خاک کز برخاستن رفتم

پر طاووس دارد محمل پرواز مشتاقان

به یادت هر کجا رفتم به سامان چمن رفتم

ادا فهم رموز غیب بودن دقتی دارد

عدم شد جیب فطرت تا به فکر آن دهن رفتم

به قدر التفات مهر دارد ذره پیدایی

به یادت گر نمی‌آیم یقینم شد که من رفتم

مرا بر بستن لب فتح باب راز شد بیدل

که در هر خلوت از فیض خموشی بی‌سخن رفتم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
بابافغانی

به بویت صبحدم گریان به گلگشت چمن رفتم

نهادم روی بر روی گل و از خویشتن رفتم

بگشت باغ رفت آن شاخ گل با تای پیراهن

منش هچون صبا از پی به بوی پیرهن رفتم

دلم ننشست جایی غیر خاک آستان او

[...]

فضولی

ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن رفتم

به سان لاله بر دل داغ حسرت زین چمن رفتم

به هم بودیم همچون خار و گل عمری بحمدالله

خلاف رسم دوران فلک او ماند من رفتم

نگاری همنشینم بود نقشی زد فلک ناگه

[...]

عرفی

گلی ناچیده بویی ناکشیده زین چمن رفتم

به تلخی رفتم اینک در میان این سخن رفتم

به دنیا نیست بازاری مرا، این سودم از وی بس

که عریان آمدم، اکنون چو رفتم بی کفن رفتم

نه کوشش های فرهادی، نه سودای زلیخایی

[...]

صائب تبریزی

به یاد آتشین رخساره ای در انجمن رفتم

به پای شمع افتادم چو اشک از خویشتن رفتم

نشد قسمت کز آن آهوی وحشی نقش پا یابم

به بویش گر چه صد نوبت به صحرای ختن رفتم

به نزدیکی مشو از مکر یوسف طلعتان ایمن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن رفتم

فرو نگرفت در غربت دلم، سوی وطن رفتم

به هجر و وصل این گلشن، نکردم نوبر شادی

چو غنچه تنگدل زادم، چو گل خونین کفن رفتم

ز خامی‌های من ای شمع اگر افسرده شد مجلس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه