از خیالت وحشتاندوز دل بیکینهام
عکس را سیلاب داند خانهٔ آیینهام
بس که شد آیینهام صاف از کدورتهای وهم
راز دل تمثال میبندد برون سینهام
کاوش از نظمم گهرهای معانی میکشد
ناخن دخل است مفتاح درگنجینهام
طفل اشکم، سر خط آزادیام بیطاقتی است
فارغ از خوف و رجای شنبه و آدینهام
حیرت احکام تقویم خیالم خواندنی است
تا مژهواری ورق گرداندهام پاربنهام
در خراش آرزویم بس که ناخنها شکست
آشیان جغد باید کرد سیر از سینهام
تیغ چوبین را به جنگ شعله رفتن صرفه نیست
دل بپرداز ای ستمگر از غبار کینهام
قابل برق تجلی نیست جز خاشاک من
حسن هر جا جلوهپرداز است من آیینهام
تا کجا از خود برآیم جوهر سعیم گداخت
بر هوا بسته است تشویش نفسها زینهام
بیدل از افسردگیها جسمم آخر بخیه ریخت
ابر نیسانی برآمد خرقهٔ پشمینهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و درونی شاعر اشاره دارد. شاعر از وحشت و نگرانیهایی که در دل خود دارد سخن میگوید و اینکه چطور این احساسات باعث میشود تا او مدام در جستجوی آرامش و آزادی باشد. او از شکستهای روحی و آرزوهای ناکام خود حرف میزند و تصاویری از کدورتها و درگیریهای روحی را به نمایش میگذارد. همچنین، شاعر به تضاد بین عشق و کینه، و تلاش برای رهایی از این احساسات ذهنی اشاره میکند. در نهایت، او نشان میدهد که با وجود همه رنجها و اندوهها، هنوز هم در پی آرزوها و زیباییهاست.
هوش مصنوعی: از خیال تو، قلب بیکینهام به شدت میترسد و تصویر تو برای او مثل سیلابی است که خانهٔ آینهام را پر میکند.
هوش مصنوعی: آینهام به قدری صاف شده که دیگر هیچ کدورت و غباری در آن نیست. این صاف بودن باعث میشود که رازهای دل من، تصاویری را درون سینهام به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: به دنبال نظم و ترتیب هستم و از عمق این نظم، معانی ارزشمندی به دست میآورم. در این مسیر، تلاش و کوشش من کلید ورود به گنجینهای پر از دانش و اطلاعات است.
هوش مصنوعی: کودک اشکم، نشانهی آزادی من بیتابی است، بینگرانی از ترس یا امید روز شنبه و جمعه.
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی ناشی از قوانین و اصول موجود در ذهن من بسیار جالب است، تا جایی که هر بار که با دقت فکر میکنم و به عمق آن میروم، مثل یک کتابی هست که ورق میزنم و به کشفهای جدیدی در آن میرسم.
هوش مصنوعی: آرزوهایم چنان عمیق و دردناک شدهاند که ناخنهایم آسیب دیدهاند. حالا باید مانند جغدی درون سینهام پرسه بزنم و جستوجو کنم.
هوش مصنوعی: تیغ چوبی در برابر آتش توانایی مقابله ندارد، پس ای ستمگر، به خاطر کینهای که در دلم دارم، از من دوری کن.
هوش مصنوعی: فقط چیزهای بیارزش قادر به نمایش نور و زیبایی نیستند، بلکه من که در هر جا زیبایی را منعکس میکنم، همانند یک آیینهام.
هوش مصنوعی: تا کجا میتوانم از خودم بیرون بیایم؟ عزم و تلاش من در حال ذوب شدن است، در حالی که نگرانیها و اضطرابها نفسهایم را به تنگی انداختهاند.
هوش مصنوعی: از درد و ناراحتیهایم، جسمم به حالت استیصال درآمد و در این وضعیت، بارانی از آسمان به عنوان تسکین بر تن سادهام نازل شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.