ای جوش بهارت چمنآرای تغافل
چون چشم تو سر تا قدمت جای تغافل
عمریست که آوارهٔ امید نگاهیم
ازگوشهٔ چشم تو به صحرای تغافل
از شور دل خسته چه مینا که نچیدهست
ابروی تو بر طاق معلای تغافل
ازنقطهٔخالیکهبرآنگوشهٔابروست
مهری زدهای بر لب گویای تغافل
سربازی عشاق به بزم تو تماشاست
هرچند نباشد به میان پای تغافل
کو هوش ادا فهمی نازی که توان خواند
سطر نگه از صفحهٔ سیمای تغافل
هرچند نگاه تو حیات دو جهان است
منکشتهٔ تمکینم و رسوای تغافل
فریاد که از لعل تو حرفی نشنیدیم
موجی نزد این گوهر دریای تغافل
دلها به تپش خون شد و ناز تو همان است
مپسند به این حوصله مینای تغافل
از حسن در این بزم امید نگهی نیست
ای آینه خون شو به تماشای تغافل
بیدل نکشیدیم زکس جام مدارا
مردیم به مخموری صهبای تغافل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از تغافل (بیتوجهی) او نسبت به عشق و احساساتش سخن میگوید. او از سالها انتظار و آرزوی نگاه معشوق حرف میزند و به نازی که از او میخواهد، اشاره میکند. شاعر به وضعیت خود و دیگر عاشقان حسرتخورده پرداخته و بیان میکند که هر چند نگاه معشوق زندگی را به همراه دارد، اما او به نوعی درگیر تحقیر و ناامیدی ناشی از تغافل اوست. در پایان، شاعر از فراق و مدارا در عشق میگوید و به تلخی عشق و رسواییاش اشاره میکند. در کل، متن به تضاد بین زیبایی معشوق و بیتوجهی او به عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای شکوفه بهار، مانند چمن که با بیتوجهی تو زیبا شده، چشمان تو همه جا پر از بیتوجهی است.
هوش مصنوعی: سالهاست که در انتظار نگاه تو زندگی میکنم و از گوشه چشمت به دنیای بیتوجهی و غفلت مینگرم.
هوش مصنوعی: از حال و هوای دل خستهای که دارم، چه فایده که زیبایی و ابروی تو بر سر بلندی بیتوجهی قرار دارد و من نتوانستهام آن را لمس کنم.
هوش مصنوعی: از آنجا که در گوشهٔ ابرو نقطهٔ خالی وجود دارد، بر لب تو نشانی از بیتوجهی و غفلت گذاشتهای.
هوش مصنوعی: عشقورزی در مهمانی تو، برای عاشقان جذاب و تماشایی است، حتی اگر در این میان از غفلت بیخبر باشند.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی اشاره دارد به فردی که دارای هوش و فهم عمیق است، اما در عین حال، از زیرکی و ناز خاصی برخوردار است. او قادر است پیامی را از طریق نگاه و رفتار خود منتقل کند، حتی بدون این که آن را به زبان بیاورد. این اشاره به جذابیت و زوایای پنهان شخصیت او دارد که به طور غیرمستقیم احساسات و افکارش را به دیگران انتقال میدهد.
هوش مصنوعی: نگاه تو باعث زندگی دنیا و آخرت است، اما من به خاطر تسلیم شدن در برابر تو کشتهام و به خاطر نادیده گرفتن و بیتوجهیام رسوا شدهام.
هوش مصنوعی: فریاد بزنید که از زیبایی سخنی نشنیدیم، حتی یک موج هم در این دریا و این گوهر خاموشی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دلها به عشق و شور و شوق پر میشود و زیبایی و ناز تو همانطور که هست، کافی نیست. از این بیتوجهی و بیخیالی راضی نباش.
هوش مصنوعی: در این جمع، دیگر امیدی به نیکویی نیست، ای آینه! به تماشای بیتوجهی و غفلت دیگران بپرداز و در خود گریه کن.
هوش مصنوعی: ما از کسی به خاطر بیتوجهی و بیاحساسیاش دلخوشی و امیدی نداشتیم، و در سکوت و خاموشی به زندگی ادامه دادیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواندم خط هر نسخه به ایمای تغافل
آفاق نوشتم به یک انشای تغافل
مشکل که توان برد به افسون تماشا
آسودگی از بادیه پیمای تغافل
هنگامهٔ آشوب جهان گوشهٔ آب است
[...]
ای نرگس مستت چمن آرای تغافل
بازار تو گرم است ز سودای تغافل
در سرمه چو بخت سیه ما همه اکنون
خوابیده مگر فتنه و غوغای تغافل؟!
غفلت اثر شوق بود غنچه لعلت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.