شرع هر دین بهرهٔ او نیست جز رفع شکوک
قبضهٔ تیغی فرنگی ساخت با دندان خوک
گرچه حکم یک نفس سازست در دیر و حرم
نالهٔ ناقوس با لبیک نتوان یافتکوک
از تکلف چونگذشتی رسم و آیین باطلست
مشرب عریانی از مجنون نمیخواهد سلوک
غیر خوبان قدردان دل نمیباشد کسی
عزت آیینه باید دید در بزم ملوک
دورگردون با مزاجکاملان ناراست است
رشته سست افتد اگر باشدکجی در ساز دوک
کی رسد یارب به داد ما یقین نیستی
صرف شد عمر طلب در انتظارکاش و بوک
جبریان محفل تقدیر پر بیچارهاند
با قضا بیدل چه سازد دست و پای لنگ و لوک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم دین و اصول آن میپردازد و نشان میدهد که شک و تردید در دین تنها برای رفع بیاعتمادی است. شاعر با استفاده از استعارههایی چون "قبضه تیغی فرنگی" و "دندان خوک"، به نقد ظاهرسازی و ریا در دین میپردازد. همچنین به این نکته اشاره میکند که برقراری ارتباط صحیح با خدا و جستجوی حقیقت باید فراتر از رسوم و مناسک ظاهری باشد. افت کیفیت دنیا و بیمعنی بودن تلاشهای بیثمر نیز از دیگر مضامین شعر است. به طور کلی، شاعر به جستجوی یقین و حقیقت در زندگی اشاره میکند و به تأمل در سرنوشت و تقدیر انسانها میپردازد.
هوش مصنوعی: هر دینی که وجود دارد، تنها به منظور رفع شک و تردید نیست، بلکه به نوعی تبدیل به سلاحی شده است که از ترکیب سنتهای مختلف و نفرت از دیگران ساخته شده است.
هوش مصنوعی: هرچند که تصمیم یک نفر میتواند در جایی مثل کلیسا یا مکانهای مقدس تاثیر بگذارد، اما نمیتوان به آسانی صدای زنگ ناقوس را با لبیک پاسخ داد و این نشاندهندهی عدم هماهنگی در این فضاهاست.
هوش مصنوعی: وقتی از خودساختگی و تظاهر گذشتی، دیگر قواعد و رسوم بیارزشاند. راه و روش ساده و خالصی که مجنون دارد، نیازی به رعایت این آداب و تشریفات ندارد.
هوش مصنوعی: فقط نیکوکاران هستند که قدر دل را میدانند و عزت و شخصیت واقعی را فقط در میهمانیهای پادشاهان میتوان مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: چرخ روزگار با افرادی که به کمال نزدیک هستند، سازگار نیست؛ اگر در ساز و کار زندگی یک نقص یا انحراف وجود داشته باشد، همه چیز به هم میریزد و رشته کارها شل میشود.
هوش مصنوعی: کی میرسد ای خدا به کمک ما؟ ما یقین داریم که عمرمان فقط در انتظار به سر رفته و هیچ نتیجهای نداشته است.
هوش مصنوعی: جبریان در جمعی که تقدیر برایشان تهیه شده است، به شدت در رنج و عذاب هستند. بیدل، با سرنوشت خود چه میتواند کند وقتی که دست و پایش لنگ و ناتوان است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا یکی خم بشکند ریزه شود سیصد سبو
تا مرد پیری بپیش او مرد سیصد کلوک
هر که موک مردمان جوید بشو گو خط دو کش
کی نخست او را زند باشد موک؟
منعمی بر پیر دهقانی گذشت اندر دهی
نان جو میخورد و پیشش پارهای بز موی و دوک
گفتش ای مسکین نگر با آنچنان روزی و عیش
پیر دهقان گفت من لذاتنا این الملوک
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.