غیر خاموشی نداردگفتگوی ما نمک
تا به کی بر زخم خود پاشد لب گویا نمک
سیر باغ حسن خواهی از حیا غافل مباش
در دل آب است آنجا سخت ناپیدا نمک
جادهها چون زخم بیچاک گریبان نیستند
گرد مجنون تاکجاها ریخت در صحرا نمک
زینگلستان هرچه میبینی به رنگی میتپد
شبنم گل نیست الا بر جراحتها نمک
گرد موهومی به خاک نیستی آسوده بود
باد دامان که شد یارب به زخم ما نمک
محو تسلیم وفایم از فضولیها مپرس
داغ ما را نیست فرق از پنبه کردن با نمک
درطلوع مهر بی عرض تبسم نیست صبح
هر که گردد خاک راهت میکند پیدا نمک
چاره خون عافیتها میخورد هشیار باش
نسبت مرهم قوی افتاده اینجا با نمک
بیتغافل ایمن از آفات نتوان زبستن
دیدهٔ باز است زخم و صورت دنیا نمک
طبع دانا میخورد خون از نشاط غافلان
خندهٔ موج است بیدل بر دل دریا نمک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق و زخمهای درونی خود میپردازد. او با استفاده از نمک به عنوان نماد درد و آسیب، از گفتگوهایی میگوید که همچنان ادامه دارد و به زخمهایش افزوده میشود. با اشاره به زیباییهای زندگی و گلستانها، او نشان میدهد که این زیباییها نیز به نوعی تحتتأثیر دردها و زخمها هستند. از طرفی، او تأکید میکند که در دل این دردها و زخمها، حقیقتی پنهان نهفته است. در انتها، شاعر هشدار میدهد که هرگونه غفلت از دردها میتواند به عواقب ناگواری منجر شود و در نهایت، نشان میدهد که خوشحالی و نشاط در دنیای واقعی با درد و زخم توأم است.
هوش مصنوعی: گفتگوی ما همیشه ادامه دارد و هیچکس خاموش نیست. این گفتوگو مانند نمکی است که بر زخمهای ما پاشیده میشود. آیا تا چه زمانی باید این درد را تحمل کنیم و زخمهای دل را بیشتر کنیم؟
هوش مصنوعی: برای رسیدن به زیبایی و خوشیهای باغ زندگی، هرگز از حیا غافل نشوید. در دل آب، چیزهایی وجود دارد که به راحتی قابل مشاهده نیستند، و آنها مانند نمک دارای ویژگیهای خاصی هستند.
هوش مصنوعی: جادهها مانند زخمهایی هستند که هیچ اثری از چاک و بریدگی ندارند. به دور مجنون، در کجاها نمک از صحرا ریخته شده است.
هوش مصنوعی: در این گلستان، هر چیزی که میبینی دارای رنگ و جلوهای خاص است، اما تنها چیزی که بر زخمها تأثیر دارد، نمک است.
هوش مصنوعی: باد در حال وزیدن است و با خود گردی را به زمین میآورد که نشان از بیاعتنایی به زندگی و وجود ما دارد. ای کاش این درد و زخم ما را بیشتر نکند و بر آن نمک نپاشد.
هوش مصنوعی: از روی تسلیم و وفای من کنجکاوی نکن، چون درد و رنج ما با درد و رنج دیگران تفاوتی ندارد.
هوش مصنوعی: در آغاز روز، هنگامی که خورشید میتابد، اگر کسی نتواند لبخند بزند، صبحش بیفایده است. هر کس که در مسیر تو قرار بگیرد، خود را به تو نشان میدهد و برای تو ارزشمند میشود.
هوش مصنوعی: به هوش باش که درمان دردها، ممکن است خود به نوعی آسیب برساند. اینجا باید مراقب باشی که مرهمی که میزنی، ممکن است به خاطر نمک آن، کارساز نباشد.
هوش مصنوعی: اگر به مشکلات و خطرات پیرامون توجه نکنیم، نمیتوانیم از آسیبها در امان بمانیم. زندگی و چهرهٔ دنیا گاهی پر از زخم و تلخی است، و باید با چشمان باز به آن نگاه کرد.
هوش مصنوعی: فطرت آگاه از شادی بیخبران بهره میبرد؛ زیرا خندهٔ دریا همچون نمکی است که بر دلش نشسته و به آن طراوت میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسکه بیلعل تو رفت از بزم عیش ما نمک
میزند بر ساغر میخندهٔ مینا نمک
داغ شوقت زِیرمشق منت هرپنبه نیست
اشک خودکافیستگر خواهدکباب ما نمک
جسم راحت خواه و دل جمعیت و عمر امتداد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.