عالم همه داغست و ندارد اثر داغ
در لالهستان نیستکسی را خبر داغ
دل قابلگلکردن اسرار جنون نیست
در زبر سیاهی است هنوزم سحر داغ
نقش پی خورشید همان ظلمت شام است
از شعله سراغی ندهد جز اثر داغ
محوکف خاکستر خویشمکه تب عشق
اخگر صفتم پنبه دماند از جگر داغ
عالم همه در دیدهٔ عشاق سیاه است
بر دود تنیده است هجوم نظر داغ
کس ساغرتحقیق زتقلید نگیرد
تا دل بود از لاله نپرسی خبر داغ
رنگی دگر از گلشن رازم نتوان چید
نخلی است جنون شعله بهار ثمر داغ
عمریست بهحیرتکدهٔ عجز مقیمم
در نقش قدم سوخت دماغ سفر داغ
فریادکه شد عمر ز نومیدی مطلب
خاکی نفشاندیم جز آتش به سر داغ
از هیچگلی بوی وفایی نشنیدیم
دل داغ شد و حلقه زد آخر به در داغ
در زنگ خوش است آینهٔ سوخته جانان
بیدل نکشی جامهٔ ماتم ز بر داغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مضامین غم و ناامیدی در عشق و زندگی سرشار است. شاعر به داغ و دلتنگی خود اشاره میکند و از دنیایی پر از درد و غم یاد میکند. او میگوید که عشق و زیبایی در این جهان نمیتواند تسلیبخش باشد و احساس میکند در تاریکی و تنهایی غرق شده است. شاعر به زبالههای پایانی زندگی و بوی بیوفایی گلها اشاره میکند و در نهایت، از درد شدید خود و تلاش برای فرار از آن صحبت میکند. این شعر نشاندهندهی احساسی عمیق و دردناک از ناکامی و جستجوی عشق است.
هوش مصنوعی: جهان پر از درد و دلمشغولی است، اما در باغ لالهها هیچ اثری از این درد وجود ندارد و کسی از غم و اندوه خبر ندارد.
هوش مصنوعی: دل نمیتواند به راحتی اسرار عشق و جنون را بروز دهد، چرا که در زیر سیاهیها و مشکلات هنوز آتش سوزان و داغی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تصویر خورشید در زمان غروب، همان تاریکی شب است. از شعله تنها نشانهای از حرارت باقی میماند و هیچ نشانی از خود نمیدهد.
هوش مصنوعی: من در دنیای خاکستر فرورفتهام و عشق مانند آتش در وجودم همچنان میسوزد و مثل پنبهای از دل من داغی باقی نگذاشته است.
هوش مصنوعی: همه جا در نظر عاشقان تیره و تار است و نگاههای پر حرارت مانند دودی در فضا پخش شدهاند.
هوش مصنوعی: هیچ کس برای تحقیق دربارهی ساغر تو، از تقلید پیروی نمیکند، تا زمانی که دل تو از گل لاله بپرسد که آیا از درد عاشق شدن خبری هست یا نه.
هوش مصنوعی: در باغ رازها، نمیتوانم رنگی دیگر از گلها بچینم. درختی هست که به جنون میافتد و شعلههای بهاری در دلش داغ میزند.
هوش مصنوعی: مدتهاست در جایی گرفتار حیرت و ناتوانی هستم. در حالی که در مسیر زندگي در آثار و نشانههاي گذشته راه میروم، داغ و درد سفر را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: فریاد که عمر ما با ناامیدی گذشت، چیزی جز شعلهای سوزان در دل نداریم که از خاک برنخواسته است.
هوش مصنوعی: ما از هیچ چیز زیبایی و وفا را حس نکردیم و دلمان آتش گرفت و در نهایت در احساس داغ و دردناک گرفتار شدیم.
هوش مصنوعی: در صدای خوش، تصویر معشوقی دیده میشود که روح او آتش گرفته است، بیدل، بر درد و غم خود نگریسته و لباس اندوه را از روی نشانهٔ فقدان برنمیدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کو شعلهٔ دردیکه به ذوق اثر داغ
خاکستر من سرمه کشد در نظر داغ
افسردگی از طینت من رنگ نگیرد
چونکاغذ آتش زدهام بال و پر داغ
غمخواری ما سوخته جانان چه خیالست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.