هرگه روم از خویش به سودای وصالش
توفان کند از گرد رهم بوی خیالش
خواندند بهکوثر ز لب یار حدیثی
از خجلت اظهار عرقکرد زلالش
رنگیکه دمید از چمن وحشت امکان
بستند همان نامهٔ پرواز بهبالش
از کلفت آیینهٔ عشاق حذر کن
بر جلوه اثر میکند افسون ملالش
عمری که ز جیبش شرر خسته نخندد
بگذار که پامال کند گردش مالش
تحریک زبان صرفهٔ بیمغز ندارد
سررشتهٔرسواییکوس است دوالش
درویش همان قانع آهنگ خموشیست
همکاسهٔ چینی نتوان یافت سفالش
کلکی که به سر منزل معنیست عصایم
صد شمع توان ریختن از رشتهٔ نالش
از مکر فلک اینهمه غافل نتوان زیست
چین حسدی هست در ابروی هلالش
بیدل به قفس کردهام از گلشن امکان
رنگیکه نه پرواز عیانست و نه بالش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و پیچیده فردی میپردازد که در جستجوی وصال محبوبش است. شاعر به توفان و آشفتگی درونیاش اشاره میکند که ناشی از خیالات و یادآوریهای معشوق است. او از تجربههای عاشقانه و تأثیرات عاطفی صحبت میکند، به ویژه احساس خجلت و عواطف ناپایدار. همچنین، به مفاهیمی چون زمان، عشق و محدودیتهای انسانی اشاره میکند، و در نهایت به عدم امکان رهایی از این غم و درد عاشقانه میپردازد. به طور کلی، شعر حسرت و دشواریهای عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر بار که به یاد او میافتم، در دلم طوفانی از احساسات به پا میشود و از دور انبوهی از بوی خوش یادش به مشامم میرسد.
هوش مصنوعی: در کنار کوثر، از زبان معشوقهام داستانی شنیدم که او به خاطر شرم، آب زلال خود را بریزد.
هوش مصنوعی: رنگی که از چمن برخاست و نمایانگر ترس از امکان پرواز بود، همان نامهای است که به بالهای او سپرده شد.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جاذبهٔ عشق با احتیاط بگذر، زیرا که تأثیر آن بر دلها، موجب ایجاد دلتنگی و غم میشود.
هوش مصنوعی: زندگی که با نیکوکاری و خوشی همراه نباشد، بهتر است که در کمال بیتوجهی و بیاحترامی به ثروت و امکاناتش سپری شود.
هوش مصنوعی: زبانزدن بیمحتوا سودی ندارد و در نهایت به رسوایی میانجامد.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ویژگیهای درویش و روحیهٔ او اشاره میکند. درویش، انسانی است که به رضایت از داشتههای کم و قناعت معروف است. او در تنهایی و سکوت خود زندگی میکند و مانند ظرف چینی شکننده است، که نمیتوان به راحتی همانند آن را پیدا کرد. این به نوعی به نادر بودن و زیبایی روحی او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: حیلهای که به من کمک میکند تا به مقصدی معنوی برسم، مانند عصایی است که میتواند شعلههای زیادی را از طریق نالهام به وجود آورد.
هوش مصنوعی: زندگی کردن در دنیای که ما را محاصره کرده، سخت است و نمیتوان به راحتی از فریبهای آن فرار کرد. حسادت و رقابت در زیبایی ماه، همواره در ذهن ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: من در قفس گلشن وجود، به دلایل مختلف، گرفتار شدهام. این قفس زیباست، اما پرواز و آزادی از من پنهان است و بالهای من هم ناپیدا هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کس به نسب نیک ندانی و به آلش
بر نسبت او نیست گوا به ز فعالش
زیرا که درختی که مر او را نشناسند
بارش خبر آرد که چه بوده است نهالش
قول تو چه بار است و تو پربار درختی
[...]
بگذار جهان را و خرافات محالش
از بعد ملک زن در پیغمبر و آلش
شوخی که مرا هست تمنای وصالش
وحشی تر از آهوی رمیده است خیالش
چشم و دل من تشنه حسنی است که از لطف
در آینه و آب نیفتاده مثالش
هر چند که گیرنده بود خون شهیدان
[...]
شمع است که گریان شده در بزم وصالش؟
یا شعله عرق میکند از شرم جمالش؟!
مرغی که پر افشاند به گلزار خیالش
پرواز سپردند به مقراض دو بالش
سرگشتگی ذره ز خورشید عیان است
ای غافل حالم نظری کن به جمالش
در غنچهٔ دل رنگ بهار هوسی هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.