صبح از چه خرابات جنونکرد بهارش
کافاق به خمیازه گرفتهست خمارش
شام اینهمه سامان کدورت زکجا یافت
کز زنگ نشد پاک کف آینهدارش
گردون به تمنای چه گل میرود از خویش
عمریست که بر گردش رنگست مدارش
دربا به حضور چه جمالست مقابل
کز خانهٔ آیینه گرو برد کنارش
صحرا به رم ناز چه محمل نظر افکند
کاندیشه پریخانه شد از رقص غبارش
کوه از چه ادب ضبط نفس کرد که هر سنگ
در دل مژه خواباند چراغان شرارش
ابر از چه تلاش این همه سامان عرق داشت
کایینه چکید از نمد خورده فشارش
برق ازچه طرف رخش به مهمیز طلب داد
کز عرض برون برد لب خنده سوارش
گلشن ز چه عیش اینقدر اندوخت شکفتن
کافتاد سر و کار به دلهای فکارش
بلبل ز چه ساز انجمنآرای طرب بود
کز یک نی منقار ستودند هزارش
طاووس به پرواز چه گلزار پر افشاند
کز خلد چکید آرزوی نقش و نگارش
شبنم به چه حیرت قدم افسرد که چون اشک
یک آبله گردید به هرگام دچارش
موج گهر آشوب چه توفان خبرش کرد
کز ضبط سر و زانوی عجز است حصارش
آیینه زتکلیف چه مشرب زده ساغر
کز هر چه رسد ییش نه فخرست و نه عارش
دل رمز چه سحر است که در دیدهٔ تحقیق
حسن است و نیفتاد به هیچ آینه کارش
عمر از چه شتاب اینهمه آشفتگی انگیخت
کاتش به نفس در زد و بگرفت شمارش
بیدل ز چه مکتب سبق آگهی آموخت
کاینها به شق خامه گرفتهست قرارش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و وضعیتهای مختلف آن میپردازد و با نمادهای گوناگون، نشاندهندهی احساسات و افکار شاعر است. شاعر از صبح و شام، گردون و ابر، گل و بلبل، و دیگر عناصر طبیعت سخن میگوید و به تفسیر روابط پیچیده این عناصر با یکدیگر و تأثیرشان بر احساسات انسانی میپردازد. هر بخش از شعر نمادهایی از شگفتیها و زیباییهای دنیا را به تصویر میکشد و در نهایت، شاعر به پیچیدگیهای زندگی و احساسات درونی انسان اشاره میکند. توجه به جزئیات و تأمل در زیباییها و رمز و رازهای طبیعت، موضوعات اصلی این شعر هستند.
هوش مصنوعی: صبح از کجا آمده که حالتی دیوانهوار دارد و بهار آن به خواب و خمیازه مشغول است و مستیاش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی است که در آن، آینهدار (شخصی که آینه را تمیز میکند) به آینهای اشاره دارد که با وجود کدورتهای زیاد، هنوز توانسته صاف و بیزنگ بماند. این سؤال به وجود میآید که این کدورت و غبار از کجا آمده است که روی آینه تأثیر گذاشته، اما خود آینه هنوز تمیز مانده است. به بیان دیگر، در اینجا نمادین بیانگر وضعیتها و تأثیرات منفی است که بر روی ظواهر میافتد، ولی وجود زیبایی و پاکیزگی را نمیتواند تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: آسمان به چه آرزویی به دنبال گل میگردد؟ سالهاست که رنگهای مختلفی بر دورش میچرخند.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جاذبهای اشاره شده که در برابر دیدگان قرار دارد. این تصویر نشاندهندهٔ زیبایی است که به راحتی میتواند نظر هر بینندهای را جلب کند، به ویژه وقتی که در کنار آینه نمایان میشود. در واقع، زیباییای در برابر ماست که به شدت تحت تأثیر وجود آیینه و انعکاس آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: بیابان به زیبایی خاصی نگریست و با تماشای رقص غبار، ذهنش به حالت خیال پردازی و رویا فرو رفت.
هوش مصنوعی: کوه به چه دلیلی آرامش خود را حفظ کرده که هر سنگی در دل آن، شعلهای از آتش را در خود خوابانده است؟
هوش مصنوعی: ابر به خاطر چه دلیلی این همه قطره عرق جمع کرده بود که در نهایت از نمدش (باران) چکید و فرو ریخت؟
هوش مصنوعی: سوار با شتاب و زیبایی هر چه بیشتر در حال حرکت است و لبخندش از چهرهاش نمایان است. در این لحظه، نگاه برقآسا او همراه با هیجان و نشاط، نشاندهندهی طلبی است که به سوی هدفش دارد.
هوش مصنوعی: گلستان چرا اینقدر شاداب و پر از زندگی شده است؟ به خاطر این است که دلها و فکرها با هم درگیر هستند و به کارهای خود مشغولند.
هوش مصنوعی: بلبل به چه دلیلی در جمع شادمانی میچرخد، وقتی هزاران نفر از او با یک نی ستایش میکنند؟
هوش مصنوعی: طاووس در پروازش چه زیباییهایی را در گلی که در آن است میپاشد، که از بهشت، آرزوهای نقش و نگار به زمین ریخته شدهاند.
هوش مصنوعی: شبنم با تعجب به قدمهایش نگاه میکند، زیرا هر بار که قدم برمیدارد، اشکهای او به شکل یک قطره آبله در میآید و او در هر گام به این حالت دچار میشود.
هوش مصنوعی: موج زیبا و پرچمدار، چه طوفانی که در انتظارش بود، چون در نهایت به دلیل ناتوانی در کنترل آن، در هم شکسته شد.
هوش مصنوعی: آیینهای که در آن به تأمل نشستهای، نشاندهندهٔ حقیقتی است که از آن سرنوشت ناشی میشود. هر آنچه به دست میآوری نه نشانی از بزرگی تو دارد و نه موجب شرمساریات میشود.
هوش مصنوعی: دل در جستجوی راز و سحری است که در چشمهای زیبایی نهفته است و هیچ آینهای نمیتواند ماهیت آن را نشان دهد.
هوش مصنوعی: عمر به چه دلیلی این همه بینظمی و پریشانی به وجود آورد؟ زیرا آتش درون وجودش به جانش افتاد و شمار روزهایش را گرفت.
هوش مصنوعی: بیدل از کدام کانون دانش و آگاهی آموخته که این احساسات عمیق را در کلماتش ثبت کرده است و قلمش در این موضوع آرام گرفته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرگل که پر از لخت جگر نیست کنارش
بر سر نتواند زدن از شرم، بهارش
از پرتو رخسار جهانسوز تو دارم
آن شعله به دل، کآتش طور است شرارش
در خورد زوالش نبود دولت دنیا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.