گنجور

 
بیدل دهلوی

به صفحه‌ای‌ که حدیث جنون‌ کنم تحریر

ز سطر، ناله تراود چو شیون از زنجیر

چه ممکن است در این انجمن نهان ماند

سیاه‌بختی عاشق چو مو به‌ کاسهٔ شیر

خرابهٔ دل محزون بینوایان را

به جز غبار تمنا که می‌کند تعمیر

بهار هستی اگر این بود خوشا رنگی

که صرف‌ کرد سپهرش به پردهٔ تصویر

ز دست اهل عدم هرچه آید اعجاز است

به خدمتم نپذیرند اگرکنم تقصیر

شرارکاغذم از آه من‌ حذر مکنید

که هم به خود زنم آتش اگرکنم تاثیر

گرفتم اینکه در این دشت بی‌نشان مقصد

به منزلی نرسیدی سراغ آبله‌ گیر

سواد نسخهٔ ما سخت مبهم افتاده‌ست

خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر

نگشت سعی امل سد راه وحشت عمر

به پای شعله نشد موج خار و خس زنجیر

زمین طینت ما نیست‌ کینه‌خیز نفاق

به آب‌، آتش یاقوت‌ کرده‌اند خمیر

به خود ستم مکن ای ظالم حسد بنیاد

که هست یکسر پیکان همیشه در دل تیر

حذر ز زمزمهٔ عندلیب ما بیدل

که اخگرست به منقار ما چوآتشگیر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع

همی بدادی تا در ولی نماند فقیر

بسا کسا که بره‌ست و فرخشه بر خوانش

بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر

مبادرت کن و خامش مباش چندینا

[...]

عنصری

نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر

یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر

چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید

یکی همه زره است و دگر همه زنجیر

درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
قطران تبریزی

بتی که راستی از قد او رباید تیر

بتیر غمزه ز گردون فرود آرد تیر

نه سیب سرخ بود با رخان او مر مهر

نه با درنگ بود چون رخان من مه تیر

ز خواب دیده پر آب من ندارد بهر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر

یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر

بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی

یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر

دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

عمید دولت عالی و خاص مجلس میر

امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر

نهاده روی ز حضرت بدین دیار به غزو

به طالعی که قضا روبود به فتح بشیر

گشاده حشمت او دست عدل بر عالم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه