به خود آنقدر کر و فر مچین که ببنددت پی کین کمر
حذر از بلندی دامنی که گران کند ته چین کمر
ز پیام نشئهٔ عز و شان به دماغ سفله فسون مخوان
که مباد چون خط کهکشان فکند به چرخ برین کمر
بگذار کوشش حرص دون ته قبر زنده فرورود
تو به سنگ نقب هوس مزن پی نام نقش نگین کمر
ز قبول خدمت ناکسان خجل است فطرت محرمان
نبری به حکم جنون گمان که کند طواف سرین کمر
همه بستهاند میان دل به هوای سیم و خیال زر
تو ببند سبحهصفت همان به ره اطاعت دین کمر
به حضور معبد ما و من نرسید هیچکس از عدم
که نبست سجدهٔ هستیاش به میان ز خط جبین کمر
که دوید در پی جستجو که نبرد ره به وصال او
چه گمان ره طلب تو زد که نبستهای به یقین کمر
چو سحر فسردهنفس نهای ز گذشتن این همه پس نهای
تو گرانرکاب هوس نهای مگشا به خانهٔ زین کمر
به مآل شوکت سرکشان بگشود چشم تو نیستان
که به خاک تیره در این چمن چقدر نهفته زمین کمر
ز غرور شمع و تعینش همه وقت میرسد این نوا
که علم به سر کش و ناز کن به همین کلاه و همین کمر
ز حباب و موج و مثالشان سبقی به بیدل ما رسان
که مدوز کینهٔ خودسری به امید طاقت این کمر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به هشدار درباره پرهیز از خودخواهی و جاهطلبی میپردازد. او از مخاطب میخواهد که از دامهای دنیا و خواستههای بیپایه پرهیز کند، زیرا این خواستهها ممکن است او را به خطا ببرد و به سقوط در چاه حسرت و ندامت دچار کند. شاعر به اهمیت تدبیر و درک عمیق از خود و دنیا تأکید دارد و هشدار میدهد که نباید فریفته زرق و برق دنیا شد. همچنین بر ارزش اطاعت از دین و خدمت به دیگران تأکید میکند، زیرا اینها راهی به کمال انسانی هستند. از طرفی، شاعر میگوید که انسان باید در جستجوی حقیقت و وصال الهی باشد و از غرور و خویشتندوستی بپرهیزد. در نهایت، شاعر به ناچیزی دنیا و زودگذری آن اشاره کرده و به اهمیت خلوص نیت و توجه به معنویت پرداخته است.
هوش مصنوعی: به خودت آنقدر نپیچ و تاب نده که باعث ناراحتی و دشمنی دیگران بشوی. از بلندی دامنی که سنگین است و خطرناک میتواند باشد، دوری کن تا به مشکلاتی دچار نشوی.
هوش مصنوعی: از پیام حالتهای بلند و باعزت خود، به افراد حقیر و پست، باطل و بیهوده نگو؛ زیرا که ممکن است مانند خطی که کهکشان را به آسمان گره میزند، زندگیاش را به نابودی بکشاند.
هوش مصنوعی: اجازه بده تلاش و حرص ناپاک درون قبر از یاد برود و تو به خاطر آرزوهای زودگذر به دنبال نام و نشانی از زر و زیور نرو.
هوش مصنوعی: فطرت انسان به نوعی از پذیرش خدمت افراد ناچیز شرم دارد، زیرا به نوعی جنون به حساب میآید که کسی در این وضعیت به دور خود بچرخد و بر افتادگی خود بیفروشد.
هوش مصنوعی: همه به امید ثروت و زر و سیم دل خود را بستهاند، اما تو تمرکز کن و در راه پیروی از دین، بر خودت سخت بگیر و مستحکم بایست.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به پیشگاه معبد من و تو برسد، زیرا هیچ وجودی بدون سجده کردن به هستی نمیتواند از عدم عبور کند و سرش را به خاک بگذارد.
هوش مصنوعی: کسی در جستجوی وصال محبوبش به راه افتاده و تلاش میکند تا به او برسد. اما او نمیداند که آیا واقعا میتواند به هدفش برسد یا نه، چون به نظر میرسد که هیچ نشانه روشنی برای دستیابی به محبوب وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح نزدیک میشود، به نظر نمیرسد که تو از این همه گذشته بیخبر باشی. تو هم سنگین و هم دلبسته به آرزوها نیستی. پس چرا درها را به روی افکار و خواستههایت باز میکنی؟
هوش مصنوعی: به عاقبت، آثار و نشانههای قدرت و عظمت سرکشان را مشاهده کن. چشم تو همچون نیستانی است که در خاک تیره، در این چمن، چیزهای زیادی از زمین وجود دارد که به خوبی پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: از سرسرستی و خودپسندی شمع، هر لحظه این صدا به گوش میرسد که با همین کلاه و کمربند خود، قدرت و خویشتنداری را به رخ بکش.
هوش مصنوعی: از حباب و موج و نمادهای آنها، سبکی به بیدل ما بیاور که کینهٔ خودبخودی را رها کنیم و به امید تابآوری این کمر، از آن دور شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.