از بس که زد خیالِ توام آب در نظر
مژگان شکستهام ز رگِ خواب در نظر
هر گوهری که در صدفِ دیده داشتم
از خجلتِ نثارِ تو شد آب در نظر
روز و شبم به عالمِ سیرِ خیالِ توست
خورشید در مقابل و مهتاب در نظر
تا کی در انتظارِ بهارِ تبسمت
شبنمصفت نمکزدنِ خواب در نظر
آنجا که نیست ابروی بت قبلهٔ حضور
خون میخورد برهمنِ محراب در نظر
ما در مقامِ آینه رنگِ دیگریم
چون اشکْ داغ در دل و سیماب در نظر
بیچارهآدمی بهتکلف کجا رود
اوهام در تخیل و اسباب در نظر
تا گل کند نگاه به مژگان تنیده است
از زلفِ کیست اینقدرم تاب در نظر
ای جلوهانتظارِ پری، سیرِ شیشه کن
جز لفظ نیست معنیِ نایاب در نظر
بیدل در انتظارِ تو دارد ز آه و اشک
صد گردباد در دل و گرداب در نظر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به عشق و محبوبش بیان میکند. او به قدرت خیال و یاد محبوب پرداخته و میگوید که این خیال به حدی قوی است که همه چیز در نظرش تحت تاثیر آن قرار میگیرد.
شاعر از اشک و غم ناشی از دوری محبوب سخن میگوید و حسرت بهار و زیباییهایی که با لبخند او همراه است را در دل دارد. در ادامه، او به تضاد میان این آرزوها و واقعیتهای زندگی اشاره میکند و بیان میکند که انسان به دنبال معنا و حقیقت است، اما گاهی فقط توهماتی در تخیلش شکل میگیرد.
در نهایت، بیدل (شاعر) آنگونه که در انتظار محبوبش است، با شور و شوقی وصفناپذیر، جدایی و درد درونی را حس میکند و این تصویرسازیهای غمانگیز او را تحت تاثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: خیال تو آنقدر در ذهن من تاثیر گذاشته که اشکهایم مانند آب در چشمهایم جاری شده و به حالت خواب و بیحالی دچار شدم.
هوش مصنوعی: هر کدام از ارزشهای باارزشی که در چشمانم داشتم، به خاطر شرم و خجالت از نثار محبت تو در نظر من ذوب شد.
هوش مصنوعی: روز و شب من در دنیای خیال تو سپری میشود، به طوری که در مقایسه با تو، خورشید و ماه هیچگونه جذابیتی ندارند.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید منتظر بهار لبخند تو بمانم، در حالی که خواب همیشه با نمک و تلخی به من نزدیک میشود؟
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی و دلربایی وجود ندارد، در دل معبد، نوری پنهان به چشم میخورد که فضایی معنوی و روحانی را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: ما در جایگاه آینه، دارای رنگ و حالتی متفاوت هستیم. مانند اشکی که در دل درد دارد و مانند جیوهای که در نگاه میدرخشد.
هوش مصنوعی: آدم بیچاره در دنیای پر از تظاهر و خیال به کجا میتواند برود؟ او در درون خود گرفتار تصورات و ابزارهای بیمحتوا است.
هوش مصنوعی: نگاه او به قدری جذاب و دلرباست که مانند گلی درخشان میدرخشد، اما نمیدانم این زلف کیست که آنقدر جذابیت و کشش در خود دارد که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ای جلوهای که بیصبرانه منتظرت هستم، فقط با نگاه کردن به تو، مفهوم نایاب در نظرم وجود ندارد و فقط سخن است.
هوش مصنوعی: بیدل با دلتنگی فراوان و احساسهای عمیق، منتظر توست؛ دلش پر از غم و اندوه است و چشمانش سیلاب اشک را به وضوح نشان میدهد. درونش مانند طوفانی خروشان و در نظرش مانند چالابی عمیق و متلاطم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معشوق در برابر و مهتاب درنظر
آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
از روی آتشین تودل آب می شود
گردد زآفتاب اگر آب درنظر
در حلقه های زلف تو هررشته رابود
[...]
دام ز سیر گلشن اسباب در نظر
رنگی که شعله میزندم آب در نظر
خون شد دل ازتکلف اسباب زندگی
یک لفظ پوچ و آن همه اعراب در نظر
مخمل نهایم ولیک ز غفلت نصیب ماست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.