گنجور

 
بیدل دهلوی

نه جام باده‌ شناسم نه کاسهٔ طنبور

جز آنقدرکه جهان یکسر است و چندین شرر

ندانم آنهمه‌ کوشش برای چیست‌که چرخ

ز انجم آبله‌دار است چون کف مزدور

هجوم آبلهٔ اشک پر به سامان است

درین حدیقه همین خوشه می‌دهد انگور

به خرده‌بینی غماز عشق می‌نازیم

که تا به دست سلیمان رسانده‌ام پی مور

چو غنچه‌گلشن پوشیده حالتی دارم

به بیضه شوخی عنقاست در پر عُصفور

ز اهل قال توان بوی درد دل بردن

به جای نغمه اگر خون‌ کشد رگ طنبور

جهان طربگه دیدار و ما جنون‌نظران

پی غبار خیالی رسانده‌ایم به طور

کشیده‌اند در این معرض پشیمانی

عسل تلافی نیش از طبیعت زنبور

ز موج درخور جهدش شکست می‌بالد

به عجز پیش نرفته‌ست اعتبار غرور

توان معاینه کرد از فتیله‌سازی موج

که بحر راست چه مقدار در جگر ناسور

چو شمع موم به جز سوختن چه اندوزد

کسی‌ که ماند ز شهد حقیقتی مهجور

ز یار دورم و صبری ندارم ای ناصح

دل شکسته همین ناله می‌کند مغرور

ز سردمهری ایام دم مزن بیدل

مباد.چون سحرت از نفس دمد کافور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

فرخی سیستانی

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

قطران تبریزی

گل شکفته نماند مگر بصورت حور

خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

مسعود سعد سلمان

رسید عید و من از روی حور دلبر دور

چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد

نگار من به لهاورد و من به نیشابور

ره دراز و غریبی و فرقت جانان

[...]

وطواط

جهان سرای غرورست، نی سرای سرور

طمع مدار سرور اندرین سرای غرور

بعاقبت بحسام هوان شود مجروح

دلی که او بحطام جهان شود مسرور

فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه