تاکی از این باغ و راغ رنج دویدن برید
سر بهگریبانکشید گوی شکفتن برید
غنچه قبا نوگلی مست جنون می رسد
تا نشود پایمال رنگ ز گلشن برید
زان چمنآرای ناز رخصت نظارهایست
دستهٔ نرگس شوید چشم به دامن برید
نیست دوام حضور جز به ثبات قدم
گر در دل میزنید حلقهٔ آهن برید
چون مه نوگرکنید دعوی میدان عشق
تیغ ز دست افکنید سر سپرافکن برید
هرکس از آداب ناز آنقدر اگاه نیست
نذر دم تیغ یار سر به کف من برید
قاصد ملک ادب سرمهپیام حیاست
نامه به هرجا برید تا نشنیدن برید
وحشت ازین انجمن راست نیاید به لاف
کاش دعایی ز چین تا سر دامن برید
خاصیت التجا رنج ندامتکشیست
پیش کسی گر برید دست به سودن برید
نقش و نگار هوس موج سراب است و بس
چند بر آب روان صنعت روغن برید
ناز رعونت اگر وقف همین خودسریست
بر همه اعضا چو شمع خجلت گردن برید
نیست به جولان شوق عرصهٔ آفاق تنگ
بیدل اگر نیستید از چه فسردن برید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و پیچیدگیهای عشق میپردازد. شاعر از رنج دویدن در باغ و غنچهای نو که در حال شکفتن است صحبت میکند و بر این نکته تأکید میکند که عشق و زیبایی نمیتواند با مشکلات و چالشها از بین برود. اشاره به اینکه هر فردی به آداب عشق و ناز آگاه نیست و ممکن است با بیخبری اقداماتی انجام دهد که به خود آسیب برساند. همچنین به موقتی بودن خوشیها و هوسها اشاره شده و شاعر میگوید که اگرچه عشق و شوق نمیتوانند همیشه در زندگی باقی بمانند، اما هنوز هم ارزش تلاش و احساس را دارند. به طور کلی این شعر دعوت به درک عمیقتر عشق و زیبایی زندگی است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که من در این باغ و بستان از دویدن و رنج کشیدن خسته شدهام. افسوس، باید سر به گریبان بکشم و از شادابی و سرزندگی خود دست بردارم.
هوش مصنوعی: یک گل نابی در حال شکفتن و زنده شدن است که دچار حسی دیوانهوار شده و میخواهد از گلستان جدا شود تا رنگ و زیباییاش در زیر پا نرود.
هوش مصنوعی: از آن باغی که با زیباییهای خاصی آراسته شده، فرصتی برای تماشا به ما داده شده است. جمعی از نرگسها به سمت دامنش نگاه میکنند و جلب توجه میکنند.
هوش مصنوعی: حضور پایدار و ماندگار جز با استقامت و ثبات قدم حاصل نمیشود؛ اگر در دل خود به چیزی اعتقاد دارید، باید آن را با قدرت و استحکام حفظ کنید.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه جدید در آسمان ظاهر شود، دعوای عشق را کنار بگذارید و سلاح خود را زمین بگذارید و سر خود را به زیر افکنید و تسلیم شوید.
هوش مصنوعی: هر کس که از لطافتها و زیباییهای محبت بیخبر باشد، همانند من که با عشق و شوق تمام در زیر تیغ محبوب خود قرار گرفتهام، خود را به خطر نمیاندازد.
هوش مصنوعی: فرستادهی ادب و فرهنگ، پیامهایی را با دقت و زیبایی مینویسد و به هر جا که میرود، تا پیام را به گوش دیگران برساند، هرگز از این کار خسته و دلسرد نمیشود.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از احساس ترس و اضطراب در جمع سخن میگوید و آرزو میکند که ای کاش دعایی از چین به کمکش بیاید تا بتواند از این وضعیت نجات یابد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به راحتی از دست کسی یا چیزی بریده و به سمت گناه رو بیاورد، باید بداند که عاقبت آن کار تنها رنج و پشیمانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: تصاویر و زیباییهای ناشی از آرزوها و خواستهها مانند موجی در سراب است و هیچ واقعیتی ندارد. فقط به اندازهای که بر روی آب روان باقی میماند، ارزش دارد.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و غرور تو به این خودسری محدود شده باشد، پس همچون شمعی که از شرم در خود میپیچد، باید به حالت درد و عذاب اعضای خود توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر شوق و انگیزهای در دل شما نیست، چرا باید در این جهان وسیع و پرهیاهو احساس ناراحتی و بیقراری کنید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.