گنجور

 
بیدل دهلوی

دل جهان دیگر از رفع‌ کدورت می‌شود

خانه از رُفتن زیارتگاه وسعت می‌شود

پاس خواب غفلت از منعم حضور فقر برد

بر بنای سایه بی‌دیواری آفت می‌شود

شمع را انجام‌کار از تیر‌ه ورزی چاره نیست

عزت این انجمن آخر مذلت می‌شود

ضبط موج است آنچه آب گوهرش نامیده‌اند

حرص اگر اندک عنان‌گیرد قناعت می‌شود

زینهار ایمن مباش از شامت وضع غرور

سرکشی چون زد به‌گردن طوق لعنت می‌شود

ازجنون ما و من بر زندگی دقت مچین

چون نفس تنگی‌ کند صبح قیامت می‌شود

محرم‌معنی‌نه‌ای‌،‌فرصت‌شمار وهم باش

شیشهٔ از می تهی پامال ساعت می ‌شود

پیشتر از صبح‌، یاران در چمن حاضر شوید

ورنه‌ گل تا لب گشاید خنده قسمت می‌شود

از تنکرویان تبرا کن ‌که با آن لنگری

چون در آب افتد وقار سنگ خفت می‌شود

حاضران آنجا که بر خلق تو دارند اعتماد

گربگویی حیف عمررفته غیبت می‌شود

خاک‌ گردم تا برآیم ز انفعال ما و من

ورنه هرچند آب می‌گردم خجالت‌ می‌شود

مفت این عصر است بیدل‌ گر میان دوستان

گاه‌گاهی دید و وادیدی به دعوت می‌شود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

محنت امروز، فردا جمله راحت می‌شود

اشک خونین آب صحرای قیامت می‌شود

تلخی بیداری شب‌های این محنت‌سرا

در شبستان لحد خواب فراغت می‌شود

در لباس آب کوثر می‌کند جولان سرشک

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

چون بلند افتاد همت، تخت عزت می‌شود

کاسه‌ات چون سرنگون شد، تاج دولت می‌شود

آرزوها، جز پشیمانی ندارد حاصلی

این هواها عاقبت آه ندامت می‌شود

گر نداری شور و افغان بر خود، از دل‌مردگی‌ست

[...]

جویای تبریزی

خاکساری جوشن شمشیر آفت می شود

کوتهی دیوار را حصن سلامت می شود

رفتگان را طور رفتارش برانگیزد زخاک

قامتش چون در خرام آید قیامت می شود

هر مجازی را به درگاه حقیقت مسلکی است

[...]

بیدل دهلوی

بیقراری در دل آگاه طاقت می‌شود

جوهر سیماب در آیینه حیرت می‌شود

بر شکست موج‌ تنگی می‌کند آغوش بحر

عجز اگر بر خویش ‌بالد عرض ‌شوکت‌ می‌شود

گریه‌گر باشد غمی از زشتی اعمال نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه