کردهام سرمشق حیرت سرو موزون تورا
ناله میخوانم بلندیهای مضمون تو را
شام پرورد غمم با صبح اقبالم چهکار
تیرهبختی سایهٔ بید است مجنون تو را
خاکهای این چمن میبایدم بر سر زدن
بسکهگل پوشید نقش پایگلگون تو را
ساز محشرگشت آفاق از نگاه حیرتم
درنی مژگان چه فریاد است مفتون تو را
شور استغنابرون از پردههای عجز نیست
رشتهٔ ماسخت پیچیدهست قانون تو را
فهم یکتاییست فرق اعتبارات دویی
عمرهاشد خواندهام برخویش افسون تورا
هرچه میبینم سراغی از خیالت میدهد
هردو عالم یکسر زانوست محزون تورا
ای دلدیوانه صبریکز سویدا چاره نیست
دیدهٔ آهو فرو بردهست هامون تو را
بیدل آزادی گر استقبال آغوشت کند
آنقدر واشوکه نتوان بست مضمون تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حیرت و شگفتی خود در مقابل زیبایی و وجود معشوقش سخن میگوید. او نالههایی از غم و اندوه خود میخواند و از سرنوشت بد و بیانصافی که به او رسیده، شکایت میکند. شاعر به طبیعت و دنیای اطرافش اشاره میکند و میگوید که همه چیز تحت تأثیر معشوقش قرار دارد. او به قدرت و جذبهی نگاه معشوق اشاره کرده و بیان میکند که حتی احساسات و عواطفش نیز تحت تأثیر وجود اوست. در نهایت، او به دیوانگی و بلاتکلیفی خود در عشق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر آزادی بخواهد، نمیتواند از مضمون و زیبایی معشوقش فرار کند.
هوش مصنوعی: در تلاش هستم تا زیبایی و هماهنگی تو را الگوی خود قرار دهم و به بلندای معانی تو ناله میزنم.
هوش مصنوعی: شام غمانگیز من، با صبح خوبی که دارم چه کاری میتواند برای بخت بد من انجام دهد؟ سایهی بید، تو را مجنون کرده است.
هوش مصنوعی: میخواهم خاکهای این چمن را بر سر بریزم، زیرا آنقدر گل در آن روییده که نقش پاهای تو با رنگ سرخ را به یادگار گذاشته است.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر نگاه شگفتزدهام به هم ریخته است و از چشمانم نالهای بلند برمیخیزد که از شدت شیفتگی به توست.
هوش مصنوعی: شور و هیجان به خاطر ناتوانی و کمبود نیست، بل که قانون تو این است که در دل سختیها و مشکلات، رشتهای از استقامت و توانمندی وجود دارد.
هوش مصنوعی: درک یگانگی، تفاوتهای دوگانگی را کنار میزند. سالهاست که این سرنوشت را برای خودم نوشتهام و جادو و سحر تو را شناختهام.
هوش مصنوعی: هر چیزی که میبینم یادآور توست. تمامی دنیا در یک حالت غمگین به حال تو زانو زده است.
هوش مصنوعی: ای دل دیوانه، صبر کن، چون چارهای جز صبر نیست. چشمان آهو در دشت تو را در خود غرق کردهاند.
هوش مصنوعی: اگر آزادی در آغوش تو جا بگیرد، دیگر هیچ کس نمیتواند موضوع تو را محدود کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هرکه نوشد از قضا گر جام مشحون تو را
میکند درس ادب نیرنگ افسون تو را
در طریق عشق اندر وسعتآباد جنون
نگذرد غیر از سمند وهم هامون تو را!
سرو اندر باغ سر در پای شمشاد افکند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.