لمعهٔ مهرش دمی کاینه تابان کند
شرم به چشم جهات سایهٔ مژگان کند
گر به تغافل دهد جلوه عنان نگاه
خانهٔ صد آینه یک مژه ویران کند
حسن عرقناک او محرمی دل نخواست
آتش غیرت کجاست کاین ورق افشان کند
هرزهدو مطلبمکاش چو موجگهر
آبلهام یک نفس محرم دامان کند
فوت زمان حضور آینهٔ دل شکست
یأس کنون جای مو ناله پریشانکند
در بن دندان شوق حسرتکنج لبیست
گر بگزم پشت دست بوسه چراغانکند
در برم از نیستی جامهٔ پوشیدهایست
تاکی از اینکسوتم رنگ تو عریانکند
شبهه نچیند بساط در ره تسلیم عشق
آب ز عکس غریق آینه پنهانکند
با همه واماندگی شوق گر آید بجوش
آبلهٔ پا چو شمع بر مژه توفان کند
گر سر مجنون او گردشی آرد به عرض
دشت و در از گردباد رو به گریبان کند
عالم تصویر وهم صید فریبم نکرد
کافر آن غمزه را بت چه مسلمان کند
بیدل ز آن نرگسم جرات بیداد کو
سرمه ز خاکم مگر بالد و افغان کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق و اثراتی که بر دل عاشق میگذارد، میپردازد. شاعر در تصاویری زیبا و شاعرانه، به شرم و جذبه معشوق، اشتیاق و غم دل اشاره میکند. او از حسرت و اندوهی سخن میگوید که ناشی از دوری و ناممکنی وصال است. شاعر به عشق و شوقی جانسوز اشاره دارد و از عواطف مختلفی چون غیرت، یأس و حقارت سخن میگوید. در نهایت، احساسات عمیق عاشقانه و تأثیرات معشوق بر زندگی شاعر به تصویر کشیده میشود.
هوش مصنوعی: خاطرهٔ زیبایی او به یک لحظه میتواند چنان درخشان شود که هر جا به او نگاه کنی، سایهٔ مژگانش بر چشمانت میافتد و احساس شرم به تو دست میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به طور بیتوجهی نگاهی بیفکند، میتواند حتی یک خانه پر از آینه را با یک مژه ویران کند.
هوش مصنوعی: زیبایی و لطافت او به حدی است که هیچ کس نمیتواند دل را به او بسپارد. پس غیرت و غیرتمندی کجا رفته است که این زیبایی را نادیده بگیرد و در دل خود آتش عشق و شوق را شعلهور کند؟
هوش مصنوعی: ای کاش که افکار بیمحتوا و بیفایدهام مانند موجی از دریا، یک لحظه به چیز ارزشمندی تبدیل شوند و مرا به خود نزدیک کنند.
هوش مصنوعی: وقتی زمان را از دست میدهی و آینه دل شکستهات را میبینی، یأس و ناامیدی به سراغت میآید. حالا در این شرایط، به جای ناله و زاری، بهتر است سعی کنی به خودت کمک کنی.
هوش مصنوعی: در عمق دندانهای شوق، حسرتی از لب وجود دارد که اگر دندانهایم را به پوست دست بزنم، بوسهای شادیفزون ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: در آغوش من لباسی وجود دارد که از عدم ساخته شده است، تا زمانی که از این طرف رنگ تو مرا بیپرده کند.
هوش مصنوعی: عشق نمیگذارد که انسان در برابر خود تسلیم شود و به راحتی از چهرهاش و آنچه در دل دارد، پردهبرداری کند. به همین ترتیب، در آینه، تصویر کسی که غرق در عشق است، به خوبی پنهان میماند و در وضعیت ناخوشایندی قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: اگرچه حالتی از ناامیدی و کمبود شور و شوق وجود دارد، اما زمانی که این احساس شوق دوباره بیدار شود، مثل آبلهای که بر پا ظاهر میشود، میتواند به شدت و به طور ناگهانی اثرگذار باشد و حتی قادر است مانند شمعی در برابر توفان، با قدرت درخشیدن و مقاومت کند.
هوش مصنوعی: اگر سر مجنون در دشت بچرخد و در وسط طوفان رو به سمت خود بگیرد.
هوش مصنوعی: دنیا پر از تصویر و خیالات است که نمیتواند مرا فریب دهد. فردی غیرمومن، آن نگاه جاذب را نمیتواند به کسی که مومن است، تبدیل کند.
هوش مصنوعی: بیدل از آنجا که در دل نرگس هستم، جرات ظلم و ستم را دارم. مگر اینکه خاکم بر سرمه بیفتد و فقط درد و غم را فریاد کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر گل رخسار تو عزم گلستان کند
گل به تماشای او روی به بستان کند
ور مه روی تو را ماه ببیند برش
تحفه ز دل آورد پیشکش از جان کند
نیست چو روی تو مه ورنه ز هر مه دو روز
[...]
هر که دل خویش را فتنه دیوان کنند
قافیه شد شایگان سجده دیوان کند
شاه چو خواهد که کار روی بسامان کند
گوهر پند حکیم سلسله جان کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.