گنجور

 
بیدل دهلوی

مبصّران حقیقت‌ که سر به سر هوشند

به رنگ چشمهٔ آیینه فارغ از جوشند

نی‌اند چون صدف از شور این محیط آگاه

ز مغز خشک کسانی‌ که پنبه در گوشند

علاج حیرت ما کن که رنگ‌باختگان

شکست خاطر آیینه خانهٔ هوشند

زبان بیخودی رنگ کیست دریابد

شکستگان همه تن ناله‌های خاموشند

مرا معاینه شد ز اختلاط قمری و سرو

که خاکساری و آزادگی هم‌آغوشند

ملایمت نشود جمع با درشتی طبع

که عکس و آینه با یکدگر نمی‌جوشند

به صبح عیش مباش ایمن از سیه‌روزی

مدام سایه و مهتاب دوش بر دوشند

ز شوخ‌چشمی خویشند غافلان محجوب

برهنه است دو عالم اگر نظر پوشند

تو هر شکست‌ که خواهی حوالهٔ ما کن

حباب و موج سراپا خمیدن دوشند

کجا رسیم به یاد خرام او بیدل

که عاجزان همه چون نقش پا فراموشند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بابافغانی

مقیدان تو از یاد غیر خاموشند

بخاطری که تویی دیگران فراموشند

برون خرام که بسیار شیخ و دانشمند

خراب آن شکن طره و بنا گوشند

چه عیش خوشتر ازین در جهان که یک دو نفس

[...]

صائب تبریزی

چگونه باده عرفان جماعتی نوشند

که باده در رگ تاک است ومست ومدهوشند

حدیث بیش وکم ومهرذره بدمستی است

ز یک پیاله دو عالم شراب می نوشند

ز ما سلام به دارالسلام دار رسان

[...]

سلیم تهرانی

برای طعنه ی ما این همه چه در جوشند

که عاقلان همه دیوانه ی قبا پوشند

نشاط مستی ما را به شب تماشا کن

که روز، باده کشان چون چراغ خاموشند

چمن ز بلبل و قمری به کام صیاد است

[...]

بیدل دهلوی

جماعتی‌که نظرباز آن بر و دوشند

به جنبش مژه عرض هزارآغوشند

ز حسن معنی دیوانگان مشو غافل

که این‌کبودتنان نیل آن بناگوشند

به صد زبان سخن‌ساز خیل مژگانها

[...]

آشفتهٔ شیرازی

زهر کناره بیغمای گل چه میکوشند

زبلبلان چه عجب گر بباغ بخروشند

کسان که مهر تو در سینه کرده اند نهان

بر آفتاب جهانتاب پرده میپوشند

مگر خدای نه ستار شد چرا زهاد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از آشفتهٔ شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه