این ستمکیشان که وهم زندگی را هالهاند
در تلاش خودکشیها شعلهٔ جوالهاند
عمرها شد حرف دردی آشنای گوش نیست
کوهکن تا بینفس شد کوهها بینالهاند
خلقی از خود رفت و اکنون ذکر ایشان میرود
کاروان خواب را افسانهها دنبالهاند
دعوی مردان این عصر انفعالی بیش نیست
شیر میغرند و چون وامیرسی بزغالهاند
سرد شد دل از دم این پهلوانان غرور
رستمند اما بغلپروردههای خالهاند
دل سیاهی یک قلم آیینهدار صحبت است
گر همه اهل خراسانند از بنگالهاند
جمله با روی ملایم قطرهاند اما چه سود
چون به مینای دل افتادند یکسر ژالهاند
همچو دندان بهر ایذا وصل و هجرشان یکیست
گر همه یکساله میآیند و گر صدسالهاند
با عروج جاه این افسردگان بیمدار
بر لب هر بام چون خشت کهن تبخالهاند
چشم اگر دارد تمیز حسن و قبح اعتبار
زنگیان جامه گلگون، نوبهار لالهاند
بیدل از خرد و بزرگ آن به که برداری نظر
دور گاوان رفت و اکنون حاضران گوسالهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد و تاسف از وضعیت جامعه و ناتوانی انسانها در برابر ظلم و ستم اشاره دارد. شاعر از احساس ناامیدی و بیعملی در میان مردم سخن میگوید، و به وجود افرادی که با جوسازی و افسانهگویی به خود میبالند، انتقاد میکند. او به تضاد میان ظاهر قوی و باطن ضعیف اشاره میکند و بر این باور است که بسیاری از افراد، ظاهری درخشان دارند اما در واقعیت بزدل و بیعمل هستند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که به رغم ادعای بزرگمنشی، جامعه در حال افول است و بیشتر افراد به شکل گوساله و بیرمق زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: این دشمنان سرزمین و مردم، به خیال خود زندگی را در دست دارند، اما در واقع در تلاشهای ناامیدانه خود به آتش ویرانی دامن میزنند.
هوش مصنوعی: زمان طولانی است که درد و غم در گوشها آشنا شده و شنیده نمیشود. مانند کوهنوردی که وقتی نفسش تمام میشود، دیگر کوهها صدای نالهای از خود ندارند.
هوش مصنوعی: گروهی از انسانها رفتهاند و حالا یاد و ذکر آنها باقی مانده است. افسانهها مثل دنبالهای به کاروان خواب میپیوندند.
هوش مصنوعی: مردان این روزگار فقط ادعای بزرگی دارند و بیشتر از آنکه کار بزرگی انجام دهند، فقط صدا و هیاهو دارند. در ظاهر شجاع و نیرومند به نظر میرسند، اما در عمل و هنگامی که به فشار میرسند، به ضعف و ترس تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: دل از رفتار این قهرمانان ناامید شدهاست؛ هرچند که خود را شبیه رستم میدانند، اما در واقع فقط مانند فرزندان نازپرورده هستند.
هوش مصنوعی: دل تاریکم میتواند به مانند یک آینه، سخنها را بازتاب دهد؛ حتی اگر همه مردم خراسان باشند، از بنگاله میآیند.
هوش مصنوعی: همه چیز با ظاهر زیبا و نرمی به نظر میرسند، اما وقتی به دل انسان وارد میشوند، مانند اشک یا قطرههای باران دردناک و دلشکن هستند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که درد و رنج ناشی از وصل و جدایی، همانند دندان، برای همه یکسان است. چه افرادی که به تازگی تجربه عشق را آغاز کردهاند و چه کسانی که سالهاست درگیر این احساسات هستند، همگی تحت تأثیر یکسانی از این مشکلات قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: در زمانهای که افراد بیاعتبار و افسرده به مقامهای بالا میرسند، مانند آجرهای کهنهای بر روی بامها هستند که بدون هیچ ارزشی تنها در آنجا قرار دارند و به چشم نمیآیند.
هوش مصنوعی: اگر چشم به زیبایی و زشتی داشته باشی، باید توجه کنی که زنگیها با لباس قرمز خود در واقع نمایانگر زیبایی بهاری هستند مانند لالهها.
هوش مصنوعی: نگاه به خرد و بزرگی آن بهتر است، زیرا کسانی که دور مینگرند به کسانی که از نزدیک حضور دارند، بیشتر توجه میکنند. در این حال، مانند این است که دورترها به گاوان و نزدیکترها به گوسالهها تبدیل شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.