تا ز گرد انتظارت مستفیدم کردهاند
روسفید الفت از چشم سفیدم کردهاند
نوبهار گردش رنگ تماشا نیستم
از قدم آیینهٔ شوق جدیدم کردهاند
نغمهام اما مقیم ساز موهوم نفس
در خیالآباد پنهانی پدیدم کردهاند
تا نفس باقیست از گرد من و ما چاره نیست
هرزهتاز عرصهٔگفت و شنیدمکردهاند
دیده ی قربانیام برگ نشاطم حیرت است
از کفن خلعتطرازیهای عیدم کردهاند
آرزو تا نگذرد زین کوچه بی تلقین درد
طفل اشکی چند در پیری مریدم کردهاند
یأس کو تا همتم سامان آزادی کند
عالمی را دام تسخیر امیدم کردهاند
چون نفس از ضعف جز قلب هوا نشکافتم
فتح باب بیدری وقف کلیدم کردهاند
حسرت من میتپد همدوش نبض کاینات
در دل هر ذره صد بسمل شهیدمکردهاند
بیدل از پیری سراپایم خم تسلیم زنخت
سرو ینگلزار بودم شاخ بیدمکردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با بیان احساسات عمیق عاشقانه و تنهایی، به توصیف حال و روز خود میپردازد. او از انتظار و آرزوی وصال محبوب صحبت میکند و میگوید که تمامی این احساسات و دردها از عشق ناشی میشود. شاعر به تغییرات فصلی و نوسانات روحی اشاره میکند و از جستجوی شادی در دل ناامیدی سخن میگوید. او از حسرتها و امیدهایی که در دل دارد نیز میگرید و در آخر به احساس پیری و تسلیم در برابر سرنوشت خود اشاره میکند. مجموعاً، این شعر بیانگر تنهایی، امید و ناامیدی در عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: در این بیت به احساس دلتنگی و شوق نسبت به معشوق اشاره شده است. شاعر میگوید که در انتظار معشوق خود، حالتی را تجربه کرده که موجب روشن شدن و افتخار او شده است. همچنین، ارتباط عاطفی و نزدیکی که با نگاه معشوق دارد، سبب شده که احساس شادابی و روشنی در زندگیاش به وجود آید.
هوش مصنوعی: بهار تازهای که با زیباییهایش همراه است، دیگر برای من جذابیتی ندارد؛ چون شوق و آرزوهای تازهام مرا به جلو میبرد و نگاه به گذشته را برایم بیمعنا کرده است.
هوش مصنوعی: من آوازم، اما در جایی پنهان و خیالی زندگی میکنم که وجودش در عالم خیال ساخته شده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس در سینه دارم، نمیتوانم از فضای گفتگو و شنیدن خارج شوم و چارهای جز ادامه دادن ندارم.
هوش مصنوعی: چشمان من که حسرت قربانی شدن را به دوش میکشد، از زیبایی و شکوه جشن عید به حیرت افتاده است، چون بالاخره این زیباییها را در زیر پارچه کفن قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: آرزوها زمانی که از این مسیر عبور نکنند، بیدردسر نخواهند بود، همانطور که در پیری، چند اشک به خاطر رنجهای کودکیام ریختهام.
هوش مصنوعی: به من یأس و ناامیدی اجازه نده تا عزم و ارادهام را به سمت آزادی سوق دهد. در عوض، تمام جهان مرا در تلهی آرزوها و امیدها گرفتار کردهاند.
هوش مصنوعی: به دلیل سستی و ناتوانی، نتوانستم به آرزوهایم دست یابم و نمیتوانم از این حالت بیرون بیایم. درب راهی که به خواستههایم میرسد برایم بسته شده و به کلید آن دسترسی ندارم.
هوش مصنوعی: حسرت من همیشه همراه با ضربان هستی میتپد و در دل هر ذره از عالم، صدها انسان بیگناه را کشتهاند.
هوش مصنوعی: من به دلیل پیری و خمیدگی بدنم مانند بیدی در برابر تو تسلیم شدهام. در این باغ، من شاخ و برگ خود را از دست دادهام و حالتی زرد و پژمرده دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.