روزگاری شد که از اهل وفا دل بردهاند
رخت خود زین بحر گوهرها به ساحل برده اند
ماضی از مستقبل این انجمن پر میزند
آنچه پیش چشم میآرند از دل بردهاند
رنگ حال هچکس بر هیچکس روشن نشد
شمعگلکردند یاران یا ز محفل بردهاند
بر در ارباب دنیا حلقه میگرید چو چشم
از تغافل بس که آبروی سایل بردهاند
با دو عالم جلوه یک تمثال پیدا نیستیم
صورت آیینهٔ ما از مقابل بردهاند
شمعسان داریم از سر تا قدم یک عذر لنگ
رنگ هم از روی ما بسیارکاهل بردهاند
از سر مو تا سر ناخن درین تسلیمگاه
هر چه آوردیم نذر تیغ قاتل بردهاند
گرد ما مقصد تلاشان تا کجا گیرد قرار
نامهها هرسو به بال سعی بسمل بردهاند
سیر مینا بایدت کردن پری بیپرده نیست
هرکجا بردند لیلی را به محمل بردهاند
در سراغ عافیت بیهوده میسوزی نفس
زین بیابان رفتگان با خویش منزل بردهاند
از فسون سحرکاریهای این مزرع مپرس
خلق خرمن می کند اوهام حاصل بردهاند
این نهال باغ حسرت از چه حرمان آب داشت
دود پیش آمد به هرجا نام بیدل بردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دغدغههای زندگی و فقدان محبت و وفا صحبت میکند. او میگوید که اهل وفا دلشان را بردهاند و به خاطر دنیای مادی، از حقیقت و زیباییها فاصله گرفتهاند. گذشته و آینده در این انجمن با هم تداخل دارند و هیچکس رنگ حال یکدیگر را نمیداند. شاعر با استفاده از تمثیلهایی مانند شمع و آینه از مشکلات و ناتوانیهایش میگوید و احساس میکند که همهچیز را از دست دادهاند. او به جستجوی عافیت و آرامش میپردازد و به سحر و جادوهای دنیای مادی اشاره میکند. در نهایت، او از حسرت و دردهای ناشی از فقدان عشق سخن میگوید و اینکه همهچیز به خاطر توهمات و اوهام از بین رفته است.
هوش مصنوعی: روزی روزگاری، افرادی که به وفا و صداقت شناخته میشدند، دلها را از خود دزدیدند و به جای آنکه در این دریای گنجها بمانند، وسایل زندگی خود را به ساحل بردند.
هوش مصنوعی: گذشته از آینده در این جمع به پرواز درمیآید، آنچه که در برابر چشمها قرار دارد، از دلها گرفته شده است.
هوش مصنوعی: هیچکس از حال هیچکسی باخبر نشد. یا دوستان شمعی روشن کردهاند و در حال جشن و شادی هستند، یا کسی را از جمع بردهاند و در حال غم و اندوه به سر میبرند.
هوش مصنوعی: در برابر صاحبنظران و ثروتمندان، انسان ناگزیر از نیاز و خواهش خود احساس غم و اندوه دارد، زیرا به خاطر بیتوجهیها، بسیاری از افرادی که به آنها مراجعه میکنند، حرمت و آبروی خود را از دست دادهاند.
هوش مصنوعی: ما در برابر دو جهان، مانند یک تصویر مشخص نیستیم؛ چرا که تصویر ما از آینه، از مقابل برده شده است.
هوش مصنوعی: ما از سر تا پا مانند شمعیم و به همین خاطر یک عذر و بهانه مان به راحتی قابل مشاهده است. رنگی که از روی ما به نمایش گذاشته شده، بیتوجهی و تنبلی زیادی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: از بالای سر تا نوک ناخن، در این مکان تسلیم، هر چیزی که آوردیم به نذر تیغ قاتل سپرده شده است.
هوش مصنوعی: گرد ما، مقصد تلاشها تا کجا آرام میگیرد؟ نامهها در هر سو به بال سعی، قربانی شدهاند.
هوش مصنوعی: باید دقت کرد که نمیتوان در همه جا به راحتی افراد را مشاهده کرد، زیرا گاهی اوقات زیبایی و دلربایی آنها در مکانهای خاص و با تدبیر خاصی نمایش داده میشود. مانند لیلی که تنها در محلی خاص و با شرایط خاصی حضور دارد و دیده میشود.
هوش مصنوعی: در جستجوی آرامش، بیهوده تلاش میکنی؛ چرا که کسانی که از این سرزمین رفتهاند، با خودشان آرامش را بردهاند.
هوش مصنوعی: از جادوی این مکان نپرس، زیرا مردم تنها خیالاتی را که از آن به دست آوردهاند، به عایدی تبدیل میکنند.
هوش مصنوعی: این درختی که نشانهی حسرت است، به چه دلیل از کمبود آب رنج میبرد؟ غبار و دود به هر جایی آمده و نام بیدل را با خود بردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.