نتوان به تلاش از غم اسباب برآمد
گوهر چه نفس سوخت که از آب برآمد
غافل نتوان بود به خمخانهٔ توفیق
ز آن جوش که دردی ز می ناب برآمد
خواه انجمنآرا شد و خواه آینه پرداخت
از خانهٔ خورشید همین تاب برآمد
نیرنگ نفس شور دو عالم به عدم بست
در ساز نبود اینکه ز مضراب برآمد
ای دیدهوران چارهٔ حیرت چه خیال است
آیینه عبث طالب سیماب برآمد
از ساحل این بحر زبان میکشد آتش
کشتی به چه امید ز گرداب برآمد
بیش از همه در عالم غیرت خجلم کرد
آن کار که بیمنت احباب برآمد
این دشت ز بس منفعل کوشش ما بود
خاکی که بر آن دست زدیم آب برآمد
زین باغ به کیفین رنگی نرسیدیم
دریا همه یک گوهر نایاب برآمد
پیدایی او صرفهٔ موهومی ما نیست
با سایه مگوییدکه مهتاب برآمد
زان گرمی نازی که دمید ازکف پایش
مخمل عرقیکردکه از خواب برآمد
بیدل چو مه نو به سجودکه خمیدی
کامروز چراغ تو ز محراب برآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تبیین مشکلات و چالشهای زندگی میپردازد. او از غم و اندوه ناشی از تلاشهای ناکامی که داشته صحبت میکند و میگوید که هرچه از درونش میسوزد، در نهایت جوهر واقعیاش به بیرون میآید. توجه به احساسات و درسهایی که از ناکامیها میآموزیم مورد تأکید قرار میگیرد. همچنین، شاعر به زیباییهایی اشاره دارد که از تلاش و کوشش در زندگی به وجود میآید، و به طور خاص به روابط انسانی و ارزشهای بیمنت اشاره میکند. در نهایت، با یک حس ناامیدی و در عین حال امیدواری، به این نتیجه میرسد که وجود و زیباییهای واقعی در زندگی نمیتوانند تنها به ظاهر و یا توهمات وابسته باشند، بلکه از عمق وجود و تلاشهای صادقانه ناشی میشوند.
هوش مصنوعی: به هر حال نمیتوان با تلاش و کوشش از غم و اندوه رهایی یافت؛ حتی اگر گوهر با ارزش و گرانبهایی هم در دست داشته باشی، مانند جواهری که با آتش و گرما تولید میشود، باز هم نمیتوان از شرایط سخت و دشوار دور شد.
هوش مصنوعی: نمیتوانیم نسبت به مهمانی و بخشی از موفقیت غافل باشیم، زیرا شور و شوقی که از نوشیدن شراب خالص به وجود میآید، دردهایی را که داریم از بین میبرد.
هوش مصنوعی: چه فرقی میکند که گروهی جمع شوند یا اینکه فقط آینهای به تصویر بیفتد، در هر حال، همین نور و تابش از خانهٔ خورشید بیرون میآید.
هوش مصنوعی: نفس انسان، با نیرنگ و فریب خود، شور و شوق دو جهان را به ناکامی کشاند و نمیتوان گفت که این صدا و نت دلنشین از کجا به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: ای چشمان بیدار، برای حیرت خود چه پیشنهادی دارید؟ آیا فکر میکنید که آینهای که تنها در پی جستجوی نقره است، بیفایده است؟
هوش مصنوعی: کشتی از دریا میکشد آتش و به ساحل میرسد، اما به چه امیدی از گردابها نجات یافته است؟
هوش مصنوعی: من بیشتر از هرچیز در دنیا به خاطر کاری که بدون هیچ توقعی از دوستانم انجام شد، احساس شرم و ندامت میکنم.
هوش مصنوعی: این دشت به خاطر تلاشهای مداوم ما بسیار تحت تأثیر قرار گرفته است و از خاکی که به آن دست زدیم، آب زنده شد.
هوش مصنوعی: از این باغ زیبا به دریای بزرگ نرسیدیم، زیرا تمام زیباییها و ارزشها همانند جواهرات نایاب از دل آن برآمد.
هوش مصنوعی: ظاهر شدن او برای ما یک تصور خیالی نیست، پس دیگر درباره سایهها صحبت نکنید چون ماه روشن شده است.
هوش مصنوعی: از گرمای دلانگیزی که از پاهایش به هوا بلند شد، عرقی نرم و مخملی به وجود آمد که او را از خواب بیدار کرد.
هوش مصنوعی: بیدل همچون ماه نو در حال سجود است و خمیدهای، چرا که امروز نور تو از محل عبادت جلوهگر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد
نانم ز صدف خشکتر از آب برآمد
بر کشتی صد پاره ی من بس که دلش سوخت
چون ابر سیه، دود ز گرداب برآمد
از میکده بگذر که به گرداب خم می
[...]
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
سیمای شب آغشته به سیماب برآمد
آویخت چراغ فلک از طارم نیلی
قندیل مه آویزه محراب برآمد
دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.