تا پری به عرض آمد موج شیشه عریان شد
پیرهن ز بس بالید دهر یوسفستان شد
جلوهاش جهانی را محو بیخودیها کرد
آینه دکان بر چین جنس حیرت ارزان شد
خاک من به یاد آورد چهره عرقناکش
هچو بیضهٔ طاووس در عدم چراغان شد
کوشش زمینگیرم برعروج بینش تاخت
خارپای شمعِ آخر دستگاه مژگان شد
وحشتم درین محفل شوخی سپندی داشت
تا قفس زدم آتش نالهای پرافشان شد
انفعال هستی را من عیار افسوسم
دست داغ سودن بود طبع اگر پشیمان شد
امتحان آفاتم رنگ طاقت دل ریخت
آبگینهام آخر از شکست سندان شد
زین چمن به هر رنگم سیر آگهی مفت است
داغ لاله همکم نیستگر بهار نتوان شد
سازگردنافرازی رنج هرزهگردی داشت
سر به جیب دزدیدم پا مقیم دامان شد
داغ درد شو بیدل کز گداز بی حاصل
اشکها درین محفل ریشخند مژگان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و شگفتی میپردازد و در آن، شاعر به تأملات عمیق خود درباره زندگی، عشق و دردهای انسانی میپردازد. شاعر با استفاده از تمثیلها و تصاویر هنری، گوشهای از احساسات و اضطرابات انسانی را به تصویر میکشد، ازجمله عشق، عشق ناکام و حسرت. شعر نشاندهنده تأثیر زیبایی بر روح و همچنین آسیبها و ناکامیهای ناشی از آن است. در نهایت، شاعر به احساسات تلخ و حسرتآور خود در مواجهه با زیبایی و عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که پری به نمایش درآمد، موج شیشهای عریان شد. به خاطر آنکه زمان به اندازه کافی پیشرفت کرده، جهانی به زیبایی یوسف در آمده است.
هوش مصنوعی: جلوهٔ او آنچنان تاثیرگذار بود که دنیا را از خود بیخود کرد و مانند آینهای در ویترین فروشگاهی، قیمت حیرت و شگفتی را به طرز عجیبی پایین آورد.
هوش مصنوعی: خاک من باعث شد که یاد چهرهای که از عرق میدرخشید بیفتم، گویی که آن چهره شبیه تخممرغ طاووس در تاریکی درخشان بود.
هوش مصنوعی: من برای رسیدن به درک و شناخت بهتر تلاش میکنم، اما در این مسیر با موانعی روبهرو هستم که شبیه به خارهای گلی میشوند که در انتهای شمع وجودم، سختی و تنگنایی را ایجاد میکنند.
هوش مصنوعی: در این جمع، احساس تنهایی و ترس من گویی شوخی و بازی دارد، تا اینکه وقتی قفس افکار و احساساتم را آتش زدم، نالهای با صدای بلند برخاست.
هوش مصنوعی: من به شدت متاثر و ناراحت از وضعیتی هستم که هستی به آن دچار شده است. اگر طبیعتم به طور ناگهانی دچار پشیمانی شود، این احساس تلخ و داغ را به دوش خود میکشم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به مشکلات و چالشهایی که در زندگی با آنها روبهرو شده اشاره میکند. او میگوید که امتحانات سخت، قدرت و استقامت او را تحت تاثیر قرار داده و مثل شیشهای که شکننده است، او نیز از فشار و آسیبها دچار آسیب میشود. در نهایت، شکست و ضربهای که به او خورده، او را به نقطهای vulnerable و آسیبپذیر رسانده است.
هوش مصنوعی: این چمن رنگارنگ، گواهی بر زیبایی و سرزندگی دارد. نشانههای عشق و احساسم نیز کم نیست، حتی اگر بهار نیاید و دلم تنگ باشد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به چنگ زدن به خواستهها و آرزوهای خود اشاره میکند. او دچار کشمکشهای درونی است و از سویی، احساس میکند که با سر به خواب رفتن درگیر مسائلی است که او را آزار میدهد. در نهایت، شاعر به یک حالت ناپایدار رسیده و گرفتار دامان مشکلات و چالشها شده است.
هوش مصنوعی: درد خود را بروز بده، زیرا اشکها در این جمع فقط به تمسخر فروافتادند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترکِ آرزو کردم رنجِ هستی آسان شد
سوخت پرفشانیها کاین قفس گلستان شد
عالم از جنونِ من کرد کسبِ همواری
سیلِ گریه سر دادم کوه و دشت دامان شد
خامشی به دامانم شورِ صد قیامت ریخت
[...]
نفس نامسلمانم از گنه پشیمان شد
راهبی به راه آمد کافری مسلمان شد
دانههای خال او دام راه آدم گشت
حلقههای موی او مار حلق شیطان شد
از سیاهی بختم زلف یار در هم گشت
[...]
حلقه حلقهٔ زلفش، تا ز باد لرزان شد
باد شد عبیر افشان، نرخ مشک ارزان شد
هم ز گردش چشمش حال ما دگرگون شد
هم ز حلقهٔ زلفش، جمع ما پریشان شد
مشکل مرا ای دل بود نقطهای موهوم
[...]
جعد طرهاش دیدم خاطرم پریشان شد
یاد عارضش کردم کلبهام گلستان شد
درس محنتش خواندم مشکلاتم آسان شد
محو جلوهاش گشتم تا رخش نمایان شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.