عریانی آنقدر به برم تنگ میکشد
کز پیکرم به جان عرق رنگ میکشد
آسان مدان به کارگه هستی آمدن
اینجا شرر نفس ز دل سنگ میکشد
فکر میان یار ز بس پیکرم گداخت
نقاش مو ز لاغریام ننگ میکشد
سامان زندگی نفسی چند بیش نیست
عمر خضر خماری ازین بنگ میکشد
زاهد خیال ریش رها کن کزین هوس
آخر تلاش شانه به سر چنگ میکشد
با هیچکس مجوش که تمثال خوب و زشت
رخت صفای آینه بر زنگ میکشد
ای خواجه یک دو گام دگر مفت جهد گیر
باریست زندگی که خر لنگ میکشد
خلقی به گرد قافلهٔ فرصتی که نیست
چون صبح تلخی شکری رنگ میکشد
خون شد دل از عمارت حرصی که عمرهاست
زین کوهسار دوش نگین سنگ میکشد
خامش نوای حسرت دیدار نیستم
در دیده سرمه گر کشم آهنگ میکشد
از حیرت خرام تو کلک دبیر صنع
نقش خیال نیز همان دنگ میکشد
بیدل چو بند نیشکر از فکر آن دهن
معنی فشار قافیهٔ تنگ میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی وضعیت درونی شاعر را تصویر میکند. او از عریانی و فشار احساساتش میگوید که وجودش را تحت تأثیر قرار داده و از درد و رنج ناشی از زندگی، عشق و گذر عمر مینالد. شاعر به تأمل در زندگی و زشتی و زیباییهای آن میپردازد و به زاهدان میگوید که باید از خلوت بگذرند و واقعیتها را بپذیرند. او از هوس و آرزوهای درونیاش سخن میگوید و با تشبیهات مختلف، حسرتها و ناکامیهایش را منتقل میکند. در انتها، شاعر به حالت سرگشتگی و تنگی نفسش اشاره میکند که ناشی از فشار زندگی و عشق است.
هوش مصنوعی: عریانی و برهنگی به قدری مرا تحت فشار قرار میدهد که عرق از بدنم به جانم رنگ میبازد.
هوش مصنوعی: به آسانی به حضور در این جهان و زندگی بیتوجه نباش، زیرا اینجا همان جایی است که اشتیاق و احساسات عمیق از دل سنگین بیرون میآید.
هوش مصنوعی: فکر کردن به معشوق باعث شده که جانم از عشق او بسوزد و نقاشی که موهای من را میکشد، از لاغری و نحیفیام احساس شرم میکند.
هوش مصنوعی: زندگی ترتیب و سامان خاصی ندارد و عمر آدمی مانند خضر، در حقیقت در حال گذر است و بیشتر شبیه خمودی ناشی از مصرف این زهر مهلک میماند.
هوش مصنوعی: ای زاهد، از فکر و خیال ریش خود دست بردار، زیرا که در نهایت این اشتیاق، تو را به چنگ زدن به موهای سر وامیدارد.
هوش مصنوعی: با هیچکس درگیر نشو، زیرا تصویر زیبا و زشت تو، پاکی آینه را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ای آقای عزیز، یک قدم دیگر هم بیشتر تلاش کن، چون زندگی همچون باری است که یک الاغ لنگ میکشد.
هوش مصنوعی: افرادی دور و بر قافلهای حضور دارند که فرصتی برایشان وجود ندارد و همانند صبحی که غمگین و تلخ است، شیرینی را به رنگی دیگر میآورند.
هوش مصنوعی: دل از عمارت عشق به شدت حوصلهسربر شده و این احساس سالهاست که مانند یک گوهر از کوهسار روح بیرون میزند.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، من احساس ناامیدی و حسرتی از دیدار ندارم. اگر چشمانم را با سرمه بیارایم، آهنگ اشتیاقی درونم بیدار خواهد شد.
هوش مصنوعی: حیرت ناشی از زیبایی و حرکت تو باعث میشود که دستان هنرمند نیز در خلق نقشها و تصاویری از خیال، همانند تو به تماشا و دلباختگی مشغول شوند.
هوش مصنوعی: بیدل مانند نیشکر که در بند است، از فکر آن دهن به خاطر محدودیت قافیه به زحمت میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.