چو دندان ریخت نعمت حرص را مأیوس میسازد
صدف را بیگهرگشتنکف افسوس میسازد
تعلقهای هستی با دلت چندان نمیپاید
نفس را یک دو دم این آینه محبوس میسازد
چه سازد خلق عاجز تا نسازد با گرفتاری
قفس را بیپریها عالم مانوس میسازد
فلک بر شش جهت واکرده است آغوش رسوایی
خیال بیخبر با پرده ناموس میسازد
به گمنامی قناعت کن که جاف بیحیا طینت
به سرها چرم گاوی میکشد تا کوس میسازد
تو خواهی شور عالم گیر و خواهی غلغل محشر
فلک زین رنگ چندین نغمهها محسوس می سازد
نفس زیر عرق میپرورد شرم حباب اینجا
به پاس آبرو هر شمع با فانوس میسازد
خموشی ختمگفتوگوست لب بربند و فارغ شو
همین یک نقطه کار درس صد قاموس میسازد
چهسحر است اینکه افسونکاریمشاطهٔ حیرت
به دستت میدهد آیینه و طاووس میسازد
به یاد آستانت گر همه چین بر جبین بندم
ادب لب میکند ایجاد و وقف بوس می سازد
فغان بیوجد نازی نیست کز دل برکشد بیدل
برهمنزادهای در دیر ما ناقوس میسازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به بیان مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی میپردازد. او میگوید که حرص و طمع باعث نومیدی انسان میشود و اشاره میکند که تعلقات دنیوی دوام نمیآورند. در مقابل مشکلات و گرفتاریها، انسان عاجز است و دچار محدودیتها و قفسهای خودساخته میشود. همچنین، او به رسواییهای دنیا و غفلت انسانها از واقعیتها اشاره میکند و بر اهمیت قناعت و حفظ آبرو تأکید میورزد. شاعر به سکوت و ذهنآگاهی هم اشاره میکند و میفرماید که سکوت و بینیازی از گفتوگوها میتواند منجر به درک عمیقتری از دقیقههای زندگی شود. در نهایت، او به زیبایی و شکوه آثار هنری و ادب و همچنین تأثیر آنها در زندگی انسانها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی دندانها ریخته شوند، حرص و طمع نسبت به نعمتها ناامید کننده میشود، مانند اینکه صدف بدون مروارید باقی بماند و دستها پر از حسرت و افسوس شوند.
هوش مصنوعی: این دنیا و پیوندهای آن با دل تو برای مدت طولانی باقی نمیماند. نفس انسان تنها برای چند لحظه در این آینهی زندانی محبوس میشود.
هوش مصنوعی: مردم ناتوان چه کار میتوانند بکنند، وقتی نمیتوانند قفس را با پرندگانش پر کنند؛ اما در جهانی که خالی از پرنده است، به آرامی به سازگاری با آن عادت میکنند.
هوش مصنوعی: جهان به گونهای گسترده است که همه جا را تحت تاثیر قرار داده و در حال حاضر، خیالات بیخبر از واقعیت، با مفاهیم درست و قابل احترام در تناقض هستند.
هوش مصنوعی: به آرامش در زندگی بیهوا قناعت کن، چرا که انسانهای بیخجالت و بیشرم، از مواد نامناسب و بیکیفیت استفاده میکنند تا موفقیتهای ظاهری بهدست آورند.
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی، میتوانی شور و حال عظیمی را در جهان ایجاد کنی و یا زنگ و صداهای بلندی در آسمان به راه بیندازی. به همین خاطر، این همه نغمه و آهنگهای مختلف از این رنگ و صدا به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در حالتی که با گرما و عرق دست و پنجه نرم میکند، احساس شرم و خجالت او به خاطر حفظ آبرو افزایش مییابد. هر شمع برای حفظ اعتبار خود، به چراغی مانند فانوس نیاز دارد.
هوش مصنوعی: سکوت در واقع به معنای پایان گفتوگو است؛ اگر به خودت استراحت بدهی و لبهایت را ببندی، این کار میتواند به اندازهای مهم باشد که یک نقطه میتواند معانی زیادی را ایجاد کند.
هوش مصنوعی: این چه جادوی عجیبی است که آرایشگری شگفتی را به دست تو میدهد و از آن یک آیینه و طاووس میسازد.
هوش مصنوعی: اگر به یاد تو سر افراز و گنبدت، تمام پیشانیام را به زمین بگذارم تا ادای احترام کنم، لبهای من به میرسد و بوسهام را وقف تو میسازد.
هوش مصنوعی: شکوه و نالهی بیاحساس ارزشی ندارد، چرا که هیچ احساسی را از دل برنمیکشد. در این دیر، فرد بیدل و بیاحساس مانند بادلزادهای ناقوس مینوازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.