عجز طاقت به گرفتاری غم شادم کرد
یاس بیبال و پری از قفس آزادم کرد
کو خم دام تعلق چه کمند اسباب
اینقدرها به قفس خاطر صیادم کرد
عافیت مزد فراموشی حالم شمرید
درد عشقم به تکلف نتوان یادمکرد
نوحهای دارم و جان میکنم از قامت خم
آه ازین تیشه که هم پیشهٔ فرهادم کرد
غافل از زشتی اعمال دمیدم هیهات
عشق پیش از نگه منفعل ایجادم کرد
سعی بیهوده ندانم به کجایم میبرد
نفس سوخته شد سرمه که فریادم کرد
گفتم انشا کنم از عالم مطلب سبقی
شرم اظهار زبان عرق ارشادم کرد
چون خط جاده ز بس منتخب تسلیمم
هرکه آمد به سر از نقش قدم صادمکرد
گره ضبط نفس نسخهٔ گوهر دارد
وضع خاموش به علم ادب استادم کرد
نفی هنگامهٔ هستی چه تنزه که نداشت
شیشه بر سنگ زدن رشک پریزادم کرد
نقص هم بیاثری نیست ز تقلید کمال
فقر ما را اگر الله نکرد آدمکرد
محو کیفیت نیرنگ وفایم بیدل
آنکه میخواست فراموش کند یادم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساساتی چون غم و عشق صحبت میکند و به حس آزادی و گرفتاریهای ناشی از تعلقات اشاره دارد. او با استفاده از استعارههایی چون "یاس بی بال و پر" و "قفس" به تجربه رنج و عذاب عشق میپردازد. شاعر میگوید که با وجود عذاب درد عشق، نمیتواند آن را فراموش کند و از یاد ببرد. او همچنین به تضاد میان سکوت و دانش اشاره دارد و بر اهمیت صبر و تحمل در مواجهه با نارساییها تأکید میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که هیچ چیز نمیتواند او را از یاد عشق و تجربههایش دور کند و حتی تلاش برای فراموش کردن نیز تنها او را به یاد آن عشق میاندازد.
هوش مصنوعی: کمبود قدرت و ناتوانی من در برابر مشکلات و غمها باعث شد که به نوعی شاداب شوم. یأس و ناامیدیام، که مانند پرندهای بدون بال و پر بود، مرا از قفسی که در آن گرفتار بودم آزاد کرد.
هوش مصنوعی: تعلق و وابستگی آنقدر قوی است که دستگاههای زندگی مرا در قفس افکار و احساساتم گرفتار کردهاند.
هوش مصنوعی: آرامش و سلامتی من را به خاطر فراموشی زندگیام ببینید، اما درد عشق من آنقدر عمیق است که هیچگاه نمیتوانم به سادگی آن را به خاطر سپردم.
هوش مصنوعی: من مرثیهای در درونم دارم و به خاطر قامت خمیدهام جان میکنم. آه از این تیشهای که به مانند یک شغل، فرزندم را دچار مشکل کرده است.
هوش مصنوعی: بیخبر از زشتیهای کارهایم، با شوق و حرارت به عشق پرداختم و این عشق با نگاهش مرا تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم تلاش بیفایدهام مرا به کجا میبرد، چرا که دردی که دارم، مانند سرمهای است که مرا به فریاد میآورد.
هوش مصنوعی: گفتم که چیزی بنویسم از دنیای مطالب، اما خجالت از بیان آن باعث شد که زبانم عرق کند و مرا نصیحت کند.
هوش مصنوعی: من از بس که در انتخاب راه و مسیر خود تسلیم شدم، مانند خطی که روی جاده کشیده شده، هر کس که به سرعت میآید، اثر قدمهای مرا محو میکند.
هوش مصنوعی: تنها با کنترل نفس و آرامش میتوان به حقیقتهای ارزشمند رسید و این سکوت و خاموشی، نتیجهٔ آموزشهای استاد من در علم ادب است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وضعیت هستی و حیات اشاره دارد و بیان میکند که وقتی از هیاهوی زندگی و دنیای مادی فاصله بگیریم، میتوانیم به آرامش و پاکی برسیم. همچنین، این احساس به اعجاب و حسادت نسبت به زیبایی و معصومیت موجودات دیگر، مانند پریزادهها، منجر میشود. به طور کلی، شاعر به جستجوی معنای عمیقتر زندگی و زیباییهای آن در کنار دوری از مشغلهها و آسیبهای دنیوی میپردازد.
هوش مصنوعی: نقص ما به خاطر تقلید از کمال، بیتأثیر نیست؛ اگر خداوند ما را بیخبر بگذارد، به آدمیت نمیرسیم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از احساس عمیق خود نسبت به نیرنگها و وفاها صحبت میکند. او بیان میکند که به رغم تلاش برای فراموشی، به طرز ناخواستهای یاد شخصی یا خاطرهای به سراغش میآید و او را به یاد این وفای دروغین میاندازد. به عبارت دیگر، او نمیتواند از یاد آنچه که برایش مهم بوده، رها شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواجه آن روز که از بندگی آزادم کرد
ساغر می به کفم داد و ز غم شادم کرد
خبر از نیک و بد عاشقیم هیچ نبود
چشم مست تو در این مرحله استادم کرد
روی شیرینصفتان در نظر آراست مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.