اول دل ستمزده قطع امید کرد
آخرشکست چینی من مو سفید کرد
میلرزد از نفس دم تقریر احتیاج
دست تهی زبان مرا مرگ بید کرد
بخت سیاه اگر بلد اعتبارهاست
خود را به هیچ آینه نتوان سفید کرد
تدبیر زهد مایهٔ تشویش کس مباد
صابون خشک جامهٔ ما را پلید کرد
تا اشک ربط سبحهٔ انفاس نگسلد
پیری مرا به حلقهٔ قامت مرید کرد
چون نال خامه تا دمد از مغز استخوان
فکرم در آفتاب قیامت قدید کرد
از قبض و بسط حیرت آیینهام مپرس
قفلی زدم به خانه که ناز کلید کرد
دارد رسایی مژه ی خون بهگردنش
برگشتنیکه آنسوی حشرم شهیدکرد
بیدل تو هم به ذوق خطش سینه چاک زن
کاین شام نادمیده مرا صبح عید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره ناامیدی و استیصال فردی است که به مرور زمان، با مشکلات و دردهای زندگی روبرو شده و به عواقب ناگواری فکر میکند. او از زخمهای عاطفیاش صحبت میکند و به بلایایی که بر سرش آمده، اشاره میکند. بخت بد و فقدان خوشبینی در زندگیاش رنجی دوچندان برایش ایجاد کرده است. در این مسیر، او به دیانت و زهد اعتماد ندارد و احساس میکند که سفر زندگیاش به بنبست رسیده است. احساس پیری و ناامیدی او را به تفکر عمیق درباره عواقب اعمال و وجودش وا میدارد. در انتها، به عشق و زیباییهای زندگی نیز اشاره میشود که با وجود همه مشکلات، برخی لحظات شاداب و نورانی را به چشم میآورد.
هوش مصنوعی: در آغاز، دل که در رنج و ستم بود، از هر امیدی دست کشید و در نهایت، به وضعیتی رسید که در شکست و ناامیدی موهایش سپید شد.
هوش مصنوعی: نفس و صحبت من از احساس نیاز و ناتوانی به لرزه میافتد و در این حال، زبانم به قدری بیرمق شده که به مرگ نزدیک و بیحرکت شده است.
هوش مصنوعی: اگر شانس بد و ناگواری کسی باعث بزندگی او تأثیر بگذارد، هیچ تلاشی نمیتواند او را از این وضعیت نجات دهد یا به اعتباری خوب برساند.
هوش مصنوعی: تلاش و زهد کسی نباید موجب نگرانی دیگران شود. نگذارید که در اثر مشکلات، پاکی و دوستی ما زیر سوال برود.
هوش مصنوعی: وقتی که اشکهایم نتوانند رشتهی نفسهایم را قطع کنند، پیری مرا به جمع مریدان خود کشاند.
هوش مصنوعی: زمانی که قلم شروع به نوشتن میکند، گویی از عمق وجودم میجوشد و در روز قیامت، اندیشهام را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: او از پیچیدگیها و شگفتیهای وجود خود چیزی نمیگوید. در واقع، درب دلش را قفل کرده و دیگر اجازه نمیدهد کسی به آن وارد شود، حتی اگر کلید دستش باشد.
هوش مصنوعی: مژههای خونین از زیباییاش به گردنش بازگشتهاند، در حالی که آنسوی حشرهای، قربانی شده است.
هوش مصنوعی: بیدل، تو هم با عشق و شوق به زیبایی خطش دل خود را به درد بیاور، زیرا این شب که با ناامیدی سپری شده، صبح عید را برای من به ارمغان آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد
از فیض رنگ زرد مرا زر خرید کرد
هر کس گرفت روزه در این نشئه از حرام
چون از زمانه رخت سفر بست عید کرد
سرگرمی کسی که ز جام ریاضت است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.