خودسر به مرک گردن دعوی فرود کرد
چون سر نماند شمع قبول سجود کرد
در سعی بذل کوش که اینجا خسیس هم
جان دادنش به حسرت جاوید جود کرد
زان غنچهٔ خموش به آهنگکاف و نون
سر زد تبسمی که عدم را وجود کرد
چندان خمار درد محبت نداشتم
بوی گلی که زخم مرا مشکسود کرد
ای چرخ زحمتگره کار من مبر
خواهد مه نوت سر ناخنکبود کرد
آیینهدار نقش قدم بود هستیام
هرکس نظرفکند به من سرفرودکرد
شد آبیار مزرع امکان گداز من
زین انجمن زیان زدهای شمع سودکرد
خونم به دل ز بویگلش میدرد نقاب
رنگ آتشی که داشت درین غنچه دود کرد
تا انتظار صبح قیامت امان کراست
کار درنگ ما نفس سرد زود کرد
هرکس به هرچه ساخت غنیمت شمرد وبس
یاس دوام، نوحهٔ ما را سرودکرد
بیدل کتاب طالع نظاره خواندهایم
مژگان هبوط داشت، تحیر صعود کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عواطف و تجارب انسانی میپردازد و از عشق و درد ناشی از آن سخن میگوید. شاعر در بیان احساسات عمیق خود، به دوری و جدایی اشاره میکند و حسرت و longing را در دل خود حس میکند. او به زیبایی طبیعت، خصوصاً بوی گل، به عنوان نمادی از عشق و زخمهای عاطفی اشاره دارد. شاعری به بیان این میپردازد که چگونه هر فردی در زندگی خویش به توجه به موقعیت خودش، به عشق و امید و غم مینگرد. در نهایت، شاعر به نوعی از تقدیر و ناپایداری زندگی اشاره میکند و به ظهور و سقوط انسانها در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که خودرأی است و به دنبال کسب مقام و اعتبار است، با افتخار به جایگاه خود میرسد، اما وقتی دیگر نتواند به آن موقعیت ادامه دهد و از ارزش او کاسته شود، به ناچار به فروتنی و تسلیم در برابر حقیقت میپردازد.
هوش مصنوعی: تلاش کن که در این دنیا به کسی که بخیل است انرژی و محبت بدهی، چرا که حتی او هم در لحظاتی از زندگیاش به خاطر زنده نماندن در این دنیا، حسرت بخشندگی و سخاوت را احساس میکند.
هوش مصنوعی: از آن غنچه خاموش، لبخندی شکل گرفت که با آهنگ کاف و نون، وجودی برای عدم به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: من تا آن زمان که در عشق دچار درد شدم، به اندازه کافی مست و بیخود نبودم، اما عطر گلی مرا به یاد زخمهایم انداخت و زخم درونم را تازه کرد.
هوش مصنوعی: ای چرخ دوران، که زندگیام را به سختی میگذرانم، هزاران آرزو دارم، اما این آرزوها نمیگذارند که من به آرامش برسم.
هوش مصنوعی: هستی من مانند آیینهای است که نشاندهنده آثار و نشانههای گذشتهام میباشد. هر کسی که به من نگاه کند، در برابر من سر تعظیم فرود میآورد.
هوش مصنوعی: کسی که کشاورز آبیاری است، به من روح و جان میبخشد و من از این جمع دوستانه احساس ضرر کردهام، مانند شمعی که از آتش میسوزد و سودی نمیبرد.
هوش مصنوعی: عطر گل او در دل من شعلهور میشود و نقاب رنگین آتشین او در این غنچه، دود را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به انتظار صبح قیامت هستیم، کدام یک از ما اجازه میدهد که در کارهایمان تأمل کنیم؟ این تأخیر در کارها، نفسهای ما را بیجان و سست میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی هر چیزی را که به دست آورد، ارزشمند میانگارد و به همین دلیل، ناامیدیهای ما را به پایکوبی تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: در کتاب عشق، ما داستانی را خواندهایم که در آن مژگان (چشمها) از دنیای پایین به سمت بالا پرواز کردهاند و در این سفر، در حیرت و شگفتی گرفتار شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو روی ما ز عدم در وجود کرد
چیزی نبود، مهر رخت هرچه بود کرد
بر درد ما ز ماتم هجر تو تا ابد
خورشید چرخ خرقهٔ گردون کبود کرد
بوئی در آب و گِل ز گُل عارض تو بود
[...]
هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد
در روی تو جمال ازل را سجود کرد
مسکین فقیه گوش اشارت شنو نداشت
منع سماع زمزمه چنگ و عود کرد
دیریست می زند دم ارشاد شیخ شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.