آه به دوستان دگر عرض دعا که میبرد
اشک چکید و ناله رفت، نامهٔ ما که میبرد
توأم گل دمیدهایم دامن صبح چیدهایم
در چمنیکه رنگ ماست بوی وفا که میبرد
نغمهٔ محفلکرم وقف جنون سایل است
ورنه به عرض مدعا عرض حیا که میبرد
ننگ هوس نمیکشد دولت بیزوال ما
بر در کبریای فقر نام هما که میبرد
کرد کشاکش هوس مفلست از شکوه ناز
آگهی اینکه از کفت رنگ حنا که میبرد
هرکه گذشت ازین چمن ریشهٔ حسرتش بجاست
این همه کاروان رنگ رو به قفا که میبرد
آینهٔ حضور دل تحفهٔ دیر و کعبه نیست
آنچه نثار نازتست در همه جاکه میبرد
از غم هستی و عدم یاد تو کرد فارغم
خاک مرا به باد هم ازتو جدا که می برد
شمع چو وقت دررسد خفته به بال وپررسد
رفتن اگر به سر رسد زحمت پا که میبرد
تا به فلک دلیل ما چشمگشودنست و بس
کوری اگرنه ره زند کف به عصاکه میبرد
بیدل از الفت هوس نگذر و راه انس گیر
منتظر طلب مباش ننگ بیاکه میبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساسات و غمهایی صحبت میکند که شاعر نسبت به دوستان و عشق خود دارد. او از اشک و نالهای که به خاطر جدایی و فراق ایجاد میشود، میگوید و به زیبایی طبیعت و بوی وفا اشاره میکند. شاعر حسرت و دردهای ناشی از هوس و تمایل را با دولتِ معیشتی که از فقر میگذرد، مقایسه میکند. همچنین به یادآوری محبوب و تاثیرش بر خود میپردازد و بیان میکند که باید از این حسرتها گذشت. در نهایت، شاعر به جستجوی عشق و انس دعوت میکند و از خطرات هوس و انتظار بیهوده میگوید. به طور کلی، این شعر تأکید بر عشق، فراق و پیچیدگیهای زندگی دارد.
هوش مصنوعی: آه ای دوستان، دعای خود را به دیگران بگویید، زیرا اشکهای ریخته و نالهها به نزد خداوند میرود و آنچه را که ما مینویسیم، به کسی نمیرسد.
هوش مصنوعی: ما مانند گلهایِ خندان در دامن صبح رشد کردهایم و در چمنی که رنگ و بوی ماست، عطر وفا پراکنده است.
هوش مصنوعی: صدای محفل کرم برای دیوانگان است و اگر این صدا نباشد، کسی نمیتواند به طور صریح از خواستههایش بگوید و این امر خود نوعی حیا به شمار میرود.
هوش مصنوعی: ما به خاطر مقام و جایگاه والای خود، هرگز حظ و آرزوی زودگذر را نمیپذیریم. فقر هرچند میتواند بزرگ باشد، اما نام واقعی ما در آسمانها و در دلها است.
هوش مصنوعی: هوس و آرزوهای من در کناره زیبایی و ناز تو به شدت درگیر شده است، و من به خوبی میدانم که رنگ حنایت چگونه مرا میرباید.
هوش مصنوعی: هر کسی که از این باغ عبور کند، حسرتش همچنان باقی میماند. این همه کاروان که به سمت عقب میروند، نشاندهندهی این حسرت است.
هوش مصنوعی: دل واقعی و حاضر در عشق، هدیهای نیست که فقط در مکانهایی مانند دیر یا کعبه یافت شود. آنچه که به تو تقدیم میشود، در هر جایی که بروی، ارزش و زیبایی خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر غم وجود و عدم، همیشه به یاد تو هستم. حتی که اگر خاک من را به باد ببرد، من از تو جدا نمیشوم.
هوش مصنوعی: شمع وقتی وقتش رسیده باشد، به آرامی و بدون هیچ تلاشی روشن میشود. اگر وقتش برسد، آنچه که مانع حرکت یا پیشرفت است، دیگر اهمیتی ندارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلیل ما به اوج و بلندا نمیرسد، فقط باید به آنچه در دست داریم اکتفا کنیم، و اگر آن را ندانیم، مانند فرد نابینا خواهیم بود که با عصا فقط به دنبال مسیر میگردد.
هوش مصنوعی: به عشق و دوستی بیاعتنا نباش و راهی برای نزدیکی و ارتباط پیدا کن. انتظار برای رسیدن به خواستههایت نکن، چرا که این انتظار به خودت ضرر میزند و تو را به موانع سوق میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.