پیریام آخر می و پیمانه برد
باد سحر شمع ز کاشانه برد
دیده سیاهی ز گل و لاله چید
کوشگرانی ز هر افسانه برد
شمع جنون آبلهپا کرده گم
سر به هوا لغزش مستانه برد
کشمکش ازسعی نفس قطع شد
اره خودآرایی دندانه برد
یاد خطشکردم و دل باختم
سایهٔ مور از کف من دانه برد
هرکه در این انجمن حرص وگد
ساخت به خودگنج به ویرانه برد
حسرت دیدار گریبان درید
آینهٔ ما همه جا شانه برد
خواندن اسرار وفا مشکل است
مهر شد آن نامهکه پروانه برد
در دل ما ذوق تماشا نماند
آهکسی آینه زین خانه برد
قاصد دلبر جگرم داغ کرد
نامهٔ من ناله شد اما نه برد
وقت جنون خوشکه غم خانمان
یک دو دم از بیدل دیوانه برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات و تفکرات یک فرد در آستانه پیری و دلشکستگی میپردازد. شاعر از گذر زمان و اثرات آن بر زندگی و عشق یاد میکند، به طوری که احساس میکند به زودی همه چیز را از دست خواهد داد. شمعها، گلها و زیباییها به زودی از بین میروند و زندگی از شور و شوق خالی میشود. شاعر همچنین به درد و حسرت ناشی از جدایی و ناتوانی در بیان احساسات و وفاداری اشاره میکند. در انتها، او به احساس تنهایی و دیوانگی ناشی از غم و ناامیدی در مواجهه با واقعیتهای زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در انتهای عمرم، باده و جام مرا از من گرفتند و روشنایی و زندگیام را به باد سپردند.
هوش مصنوعی: دیده به زیباییهای گل و لاله عادت کرده است و کسانی که تلاش میکنند، از هر داستان و افسانهای بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: شمعی که نشانهٔ عشق و دیوانگی است، به خاطر حالت خاصش، به دقت و توجه کافی نیاز ندارد و در حالتی مست و سرخوش، خود را به سر و صدا انداخته است.
هوش مصنوعی: تلاش نفس برای درگیری و کشمکش پایان یافت، زیرا خودنمایی و تظاهر به خود را کنار گذاشت.
هوش مصنوعی: به یاد خط زیبای او، دلم را باختم و مانند سایهای که دانهای از دست من میبرد، احساس ناامیدی و زیانی عمیق دارم.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این جمع فقط به فکر جمعکردن مال و دارایی باشد، در نهایت نَفعی نمیبرد و همهچیزش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: حسرت دیدار به دل مانده و آینهها همیشه آمادهاند تا زیباییها را نشان دهند.
هوش مصنوعی: درک اسرار عشق و وفا دشوار است، زیرا آن نامهای که پروانه (عاشق) برده، با مهر و محبت مهر و موم شده است و دیگر قابل دسترسی نیست.
هوش مصنوعی: در دل ما شوق دیدن باقی نمانده است، کاش کسی آینه این خانه را ببرد.
هوش مصنوعی: پیامآور محبوبم، دل مرا به درد آورد. نامهام به جای رسیدن به او، فقط ناله و غم را به دنبال داشت.
هوش مصنوعی: در زمان جنون و دیوانگی، لحظاتی خوش میگذرد که کمبود غمهای زندگی، بیدل را از دلتنگی رها میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.