شرمقصورم از سخن، شکوهاعتبار برد
آینهدرای عرق از نفسم غبار برد
جز خط جاده ادب قاصد مدعا نبود
لغزش پا به دامنم نامه به کوی یار برد
بسکه به بارگاه فضل، رسم قبول عام بود
هرکه بضاعتی نداشت آرزوی نثار برد
عبرت میکشان یاس سوخت دماغ مستیام
هرکه قدح به سنگ زد ازسر من خمار برد
بیرخت از هجوم درد بسکه جنون بهانهام
رنگم اگر پری شکست ناله بهکوهسار برد
حرص در آرزوی جاه رنگ حضور فقر باخت
نقد بساط عالمی فکر همین قمار برد
زبنعملیکه وهم خلق غره طاقت خود است
جز به عدم نمیتوان حسرت مزد کار برد
شعل هوس به هیچکس نوبت آگهی نداد
ذوق حنا ز دست ما دامن آن نگار برد
چون نفس از فسون دل آبله پای حیرتم
جز غمکوتهی نبود ازگره آنچه تار برد
آه که گوش عبرتی محرم راز ما نشد
ناله به هرکجا دمید، ریشه به پنبهزار برد
تا رقم چه مدعا سرخطکلک آرزوست
دیده سیاهیی که داشت کاتب انتظار برد
بیدل ازبن دو دم نفس کایت عبرت است و بس
شخص عدم ز نام من خجلت اشتهار برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و تجربیات فرد میپردازد که از انجام اشتباهاتش خجالتزده است و به تبعات آن فکر میکند. شاعر با استفاده از نمادها و تصاویر مختلف، به تضاد بین آرزوها و واقعیت فقر و خالی بودنش میپردازد. او اشاره میکند که تلاشهایش برای رسیدن به جایگاه و اعتبار، به دنبال فرار از درد و حسرت بیفایده بوده و نمیتواند از حسرتاش رهایی یابد. در نهایت، او به وجود نداشتن گوش شنوایی برای دردهایش اشاره میکند و میگوید که تنها نتیجه تلاشهایش عدم و ناکامی است.
هوش مصنوعی: من از سخنوری شرمندهام؛ اعتبارم به خاطر عرقی که از بدنم میریزد، مانند غباری از بین رفته است.
هوش مصنوعی: تنها راهی که من را به مقصد میرساند، جاده ادب است و هیچ اشتباهی نمیتواند این مسیر را مختل کند. نامهام را به عشق میبرم.
هوش مصنوعی: به خاطر احترامی که در بارگاه فضل وجود دارد، هر کسی که از نظر مالی چیزی ندارد، آرزو میکند از فضل و نعمت دیگران بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که هر کس که شیشهای بشکند یا از خود خمار به جا بگذارد، باید با عواقب کارش روبهرو شود. بیدار شدن از مستی و احساس خسارت ممکن است سخت باشد، اما عبرت گرفتن از این تجربهها مهم است. من خود را در حال حاضر در حالی میبینم که دچار عذاب این از دست دادن و نادانیام هستم.
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، از شدت درد و جنون رنگم پریده است و اگر فریاد بزنم، صدایم به کوهسارها خواهد رسید.
هوش مصنوعی: آدمی که به دنبال مقام و موقعیت است، در نهایت با فقر و تنگدستی مواجه میشود. او تمام ثروت و امکانات دنیا را به خاطر این آرزو از دست میدهد و در واقع در این بازی زندگی، برای دستیابی به جاه و مقام شکست میخورد.
هوش مصنوعی: این عبارت بیانگر این است که وقتی انسان به خیال و توهمات خود دل خوش میکند و خود را قدرتمند میبیند، نتیجهاش تنها ناکامی و حسرت خواهد بود. در واقع، تلاشهای شخص اگر بر اساس توهم قدرت باشد، به جایی نمیرسد و تنها به از دست رفتن فرصتی میانجامد.
هوش مصنوعی: هوس و تمایل به عشق، به کسی فرصت نمیدهد که از آن باخبر شود، در حالی که زیبایی و خوشبویی حنا به خاطر ما از دامن آن معشوقه جدا شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که نفس از جذابیت دل به حالتی مبتلا شده است، در حیرت من جز غم و اندوهی کوتاه وجود ندارد. از آنچه که به تار آویخته شده، هیچ چیز دیگری نمیماند.
هوش مصنوعی: ای کاش کسی بود که بتواند به رازهای دل ما گوش بدهد. ناله و فریادمان به هر سو طنینانداز شده، اما کسی نیست که به آن توجه کند و به ما کمک کند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این جمله اشاره به امیدها و آرزوهای انسانی دارد. کاتب، که به نوعی نمایندهی فردی است که در انتظار تحقق آرزوهاست، به نشانهی این انتظار، نظر به آرزوهایش دارد. در واقع، این جمله بیانگر حالتی است که در آن فرد، با نگاهی مثبت و مشتاق به آینده، در تلاش است تا آنچه در دل دارد را به سرانجام برساند، حتی اگر دشواریها و موانع بر سر راهش وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی ندا میدهد که وجود انسان، به خودی خود، تنها یک یادآوری از عدم است و به تجربههای زندگیاش نیکو نگریستهاست. همچنین، نام او به نوعی شرم و تأمل برای دیگران ایجاد کرده و نشاندهنده تأثیر درونی او بر دیگران است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.