گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

چون دید بتم که کار من بر خطرست

وز درد دلم بر رخ زردم اثرست

گل بر لب خود نهاد و پس داد به من

یعنی که دوای درد دل گلشکر است

 
sunny dark_mode