گلی کو کزو زخم خاری نیاید؟
میی کو کزان می خماری نیاید؟
ز پشت جهان هر نفس عاشقان را
غم آید ولی غمگساری نیاید
ازین رهروان گر بسی بر شماری
از آن حاصل الا شماری نیاید
مگر کار اهل عدم دارد ار نه
ازین جمع نا اهل کاری نیاید
اگر سقف گردون به صد پاره گردد
بجز بر سر سوگواری نیاید
کسی کز میان جهان بر سر آمد
ز دریای غم بر کناری نیاید
مجیر از تو کار جهان به نگردد
که از سبزه تر بهاری نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به درد و غم عاشقان اشاره دارد و بیان میکند که در زندگی، با وجود زخمها و مشکلات، هیچ تسکینی برای غمها وجود ندارد. شاعر میگوید که هرچقدر هم تعداد رهروان زیاد باشد، باز هم فایدهای ندارد و اگرچه دنیا ممکن است دچار تغییر و تحول شود، ولی همچنان غم و سوگ بر جا خواهد ماند. به طور کلی، شعر نشاندهنده عدم امید به بهبودی و تسکین در دنیای پر از رنج و مشکلات است.
هوش مصنوعی: آیا گلی وجود دارد که از خار زخم نگیرد؟ یا میای هست که از میخوری نشود؟
هوش مصنوعی: هر لحظه از دنیای پشت این پرده، بر عاشقان غمی فرود میآید، اما کسی نیست که بتواند آن غم را از دلشان بزداید.
هوش مصنوعی: اگر از این مسافران بسیاری را بشماری، باز هم به جایی نخواهی رسید و نتیجهای حاصل نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: آیا کار کسانی که در عدم به سر میبرند، اهمیتی دارد یا نه؟ به هر حال، از این جمع افراد ناآگاه، هیچ کار مفیدی بر نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر آسمان به هزار تکه نیز تقسیم شود، باز هم جز بر سر کسانی که در غم و اندوه هستند، چیزی نخواهد ریخت.
هوش مصنوعی: کسی که از دل دنیای پر از غم و اندوه به آرامش و شادی رسیده باشد، دیگر به آن حال و روز سابق بازنخواهد گشت.
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت کارهای جهان به تو بستگی ندارد، چرا که هیچ چیز تازهای از سبزه و بهار به وجود نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.