شدم با یکی مرد عیّار یار
که بودش همی رزم و پیکارکار
سلحشور و سالوک و همت بلند
به پیرامنش نامداران چند
نهاده به سر تارک مهتری
نهفته به دل بویه ی سروری
هوای بزرگی بسر داشت مرد
نیاسوده یکدم ز ننگ و نبرد
بگفتم بدان نوخط کهنه کار
که جان و جوانی گرامی بدار
بخندید ازبن گفته آزادمرد
که ای فارغ از رنج و حرمان و درد
به میدان ز خون سرخ مردن بنام
به از مرگ در بستری زردفام
بگفتم به شهر اندر آیی همی؟
و یا اندرین کوه پایی همی؟
بگفتا به شهر اندر آیم بسی!
که جز دوستانم نداند کسی!
بگفتم که دولتسرایت کجاست؟
کجاخانهداریوجایت کجاست ؟
بگفت اندر آنجا سراییم نیست
جز اندر دل خلق جاییم نیست
بدو گفتم آنجا یکی خانه ساز
سرایی نو آیین و شاهانه ساز
که چون صفّ بیداد را بشکنی
به پیروزی آنجای مأوا کنی
نگر تا به پاسخ چه گفت آن دلیر:
که گر من شوم بر بداندیش چیر
سرای امارت بود جای من
نساید زمین دگر پای من
وگر خصم گردد به من چیردست
به میدان شوم بسته و زیردست
نشاید دگر جای، مأوای من
که زندان سلطان بود جای من
وگر کشته آیم به میدان کین
بود خانهام تنگنای زمین
فزون از دمی نیست مرگ ای پسر
ز مرگست اندیشهاش صعبتر
چو اینست، پس مرگ در رزمگاه
به از درد و بیماری و اشگ و آه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف مردی عیار و دلیر میپردازد که همواره در پی بزرگی و افتخار است. او در میدان نبرد زندگی را با شجاعت و افتخار انتخاب میکند و به آسانی از جان و زندگی خود عبور میکند. این مرد به جوانان توصیه میکند که به جای ترس از مرگ، شجاعانه در مقابل چالشها بایستند. او تأکید میکند که اگرچه ممکن است در میدان جنگ جان خود را از دست بدهد، اما زندگی همراه با ترس و ننگ، به مرگ در میدان جنگ برتری دارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که مرگ در میدان جنگ بهتر از زندگی در ترس و ذلت است.
هوش مصنوعی: با یکی از مردان دلیر و شجاع دوست شدم که به کار جنگ و نبرد مشغول بود.
هوش مصنوعی: شجاع و سختکوش و با اراده به گرد او تعدادی از ناموران هستند.
هوش مصنوعی: بر روی سر، نشان و نشانهای از مقام و بزرگی گذاشته شده و در دل، آرزوی سروری و برتری پنهان است.
هوش مصنوعی: مردی که همیشه خواهان بزرگی و عظمت بود، هرگز در آرامش به سر نمیبرد و به هیچوجه از ترس و مقابله دوری نمیکرد.
هوش مصنوعی: به او که جوان و ناپخته است گفتم که قدر زندگی و جوانیات را بدان و ارزش آن را درک کن.
هوش مصنوعی: با شادی و خنده به سخنان آزادمرد گوش دهید، زیرا او از رنج، اندوه و درد آزاد است.
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان با شجاعت و دلیری، در میدان جنگ جان بدهد تا اینکه در بستری بیروح و بیمار بمیرد.
هوش مصنوعی: از تو پرسیدم آیا به شهر میآیی یا اینکه در این کوه میمانی؟
هوش مصنوعی: او گفت که به شهر وارد میشوم، اما هیچکس جز دوستانم نمیداند.
هوش مصنوعی: من از تو پرسیدم که خوشبختیات کجاست؟ و مکان زندگی و سرپرستیات کجاست؟
هوش مصنوعی: گفت در آنجا جایی برای زندگی نیست، جز اینکه در دل مردم جایی داشته باشیم.
هوش مصنوعی: به او گفتم در آنجا یک خانه بساز، خانهای جدید و با شکوه.
هوش مصنوعی: زمانی که صفوف ظلم و ستم را بشکنی، پیروزی در آنجا محلی برای استقرار و زندگی تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: به دقت گوش کن تا ببینی آن دلیر چه جوابی داد: که اگر من بر شخص بداندیش پیروز شوم.
هوش مصنوعی: محل زندگی من مانند یک کاخ است و زمین دیگری نمیتواند جای پاهای من را تحمل کند.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به من حمله کند، من به میدان میآیم و زیر دست او نخواهم بود.
هوش مصنوعی: جای دیگری برای من مناسب نیست، زیرا مکان من زندان سلطان است.
هوش مصنوعی: اگر در میدان نبرد کشته شوم، اینجا برای من مانند یک زندان تنگ خواهد بود.
هوش مصنوعی: مرگ بیشتر از یک لحظه نیست، پسر. فکر کردن به آن حتی سختتر از خود مرگ است.
هوش مصنوعی: اگر وضعیت این است، آنگاه مرگ در میدان نبرد بهتر از رنج و بیماری و اشک و ناله است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.