گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

ابوسعید که اوراست اختر مسعود

به اوج عزت چون شمس تابناک و جلی

حسین اسم و حسن رسم آن که طینت او

خود از ازل بسرشته است با ولای علی

به جان اوست مرکب سعادت ابدی

به ذات اوست مخمر شرافت ازلی

خدایگانا ای آن که در جمال وکمال

به‌ عصر خویش کنون بی‌شبیه و بی‌بدلی

فروغ دیدهٔ ملکی و دودهٔ شرفی

چراغ دیدهٔ مجدی و دیدهٔ دولی

شنیده‌ام یکی از شاعران ستوده تو را

که کارها همه را می کنی تو زبر جلی

هماره کم‌محلی بایدت بدین اشخاص

که نیست چارهٔ ایشان بغیر کم‌ محلی

خدایگانا از من بگو به آن شاعر

که گفته بود: مر او را نه قیمی نه ولی

مرا ولی است ولی خدا و حجت عصر

مراست قیم و قیوم‌، رب لم‌یزلی

ز بعد لطف خدا و ائمهٔ اطهار

مرا تو قبلهٔ امید و کعبهٔ املی

بلی اگر نظری باید از امام مرا

به تو کنند حوالت که خالی از خللی

به‌حق خالق یکتا هرآن که خصم تو شد

دو تا شود قدش از ضرب ذوالفقار علی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۱۷۷ - در سپاسگزاری به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
وطواط

مراست عشقی افتاده با تو ، لم یزلی

غزل تو گویم ، که لایق غزلی

ز حکم لم یزلی عشق تو رسید بمن

چگونه دفع توان کرد حکم لم یزلی ؟

منم که در همه عالم بعاشقی مثلم

[...]

سوزنی سمرقندی

جلال دین نبی پادشاه شرق علی

که از شجاعت و از جود چون علی مثلی

ز نسل شاه حسین بن ذوالفقاری و هست

سر حسام ترا سهم ذوالفقار علی

بنور عدل تو آراسته است ملکت شرق

[...]

ادیب صابر

زهی زقد و رخت سرو و لاله را خجلی

به سرو عقل ربایی به لاله دل گسلی

به سرو برگذری سرو را بود خواری

به لاله در نگری لاله را بود خجلی

به باغ اگر نرسد سرو، سرو را عوضی

[...]

مولانا

اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی

ببینی آنچ نبی دید و آنچ دید ولی

خدا ندانی خود را و خاص بنده شوی

خدای را تو ببینی به رغم معتزلی

اگر تو رند تمامی ز احمقان بگریز

[...]

حکیم نزاری

بر آن سری که دل مستمند ما بخلی

اگر به دل برهم از تنم به جان بحلی

تو را رسد که اگر که بر قبیله ی آدم

به حسن ناز کنی حق به دست توست بلی

به بوسه ای ز تو راضی نبوده ایم بیار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه