مرا درست به یاد اندرست عهد صبی
به روزگار لطیف تفرج و بازی
فتاد پارهٔ مومی ز دامن دایه
من آن ربودم و جستم چو آهو از تازی
چو سنگ بودم درآغاز و نرم گشت آخر
گهی ز فرط فشردن گهی ز دمسازی
از او بساختم امثال مار و موش و وزغ
بهحجره چیدمشان چون بساط خرازی
پدر درآمد و دید آن صنایع از فرزند
بگفت زه! که درین پیشه فرد ممتازی
نصیحتی است مگر بشنوی وگیری یاد
کازین سپس بجزاز نیکویی نیاغازی
چو دستاز تو و موماز تو و خیالاز تست
به جای پیکر انسان چرا وزغ سازی؟
ایاکسی که زمام امور درکف تواست
به حال خلق سزد بیش از این بپردازی
بسان شیشهٔ عکسند مردم ایران
که هر نگارکه خواهی بر آن بیندازی
چو موم تابع دست تواند کایشان را
به ذوق خویش بسازی و باز بگذاری
تو مار و موش بسازیزخلقوگیری خشم
کهموش و مار شد این خلق اینت ناسازی
تو پاکباش و ازبن موم شکل پاکان ساز
که با تو از سر پاکی کنند انبازی
ندانی از چه به گرد بساط عالی تواست
فریب و دزدی و جبن و فساد و غمازی
چرا نشسته گروهی مخنث و بیدین
به جای مردم دیندار صفدر و غازی
چرا بزرگترین چاکران توگیرند
طریق کید و نفاق و فسوس و طنازی
چرا ستند امیران و خواجگان درت
ازین حریص گدایان پست یک غازی
مثل بودکه چو شد مرد خانه دنبکزن
زکودکان نه عجب گرکنند پابازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به یادآوری دوران کودکی و بازیهای بیخیالی میپردازد. شاعر از تجربههای خود در آن زمان یاد میکند، از جمله بازی با موم و ساختن اشکال مختلف. او به نصیحت پدرش اشاره میکند که او را نسبت به حرفهاش آگاه کرده و میگوید که از استعدادهایش باید بهطور بهتری استفاده کند. شاعر به نقش انسانها در جامعه و تأثیراتشان بر یکدیگر پرداخته و به فساد و نفاقهایی که در بین مردم وجود دارد، انتقاد میکند. او به اهمیت پاکی و صداقت در ساختن جامعهای بهتر تأکید دارد و از کسانی که به دنبال فریب و نیرنگ هستند، انتقاد میکند. در نهایت، او به وضعیت جامعه و چگونگی تغییر آن به سمت بهتر شدن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم که در دوران کودکی و در روزهایی پر از شادابی و بازی، چگونه با دقت و به یاد آورده به من عهد داده شده بود.
هوش مصنوعی: یک تکه موم از دامن دایهام افتاد که من آن را برداشتم و سریع مانند آهویی که از دست شکارچی فرار میکند، از آنجا دور شدم.
هوش مصنوعی: در ابتدا مانند سنگ سخت و بیحرکت بودم، اما با گذشت زمان و تأثیرات مختلف، کمکم نرم و انعطافپذیر شدم. این تغییر ناشی از فشارها و ارتباطهایی بود که با دیگران داشتم.
هوش مصنوعی: از او نمونههای مختلفی مانند مار، موش و وزغ ساختم و آنها را مثل وسایل خراطی در اتاقم مرتب کردم.
هوش مصنوعی: پدر وارد شد و وقتی دید که فرزندش در کارهای هنری مهارت دارد، به او گفت: «آفرین! تو در این حرفه فردی برتر هستی.»
هوش مصنوعی: این جمله به معنی این است که اگر کسی نصیحتی به تو میکند، باید آن را گوش کنی و به خاطر بسپاری. اگر از خوبیها و نکات مثبت یاد بگیری، میتوانی از آن تجربهها بهرهبرداری کنی و از اشتباهات گذشته جلوگیری کنی.
هوش مصنوعی: چرا با وجود این که تو، من و فکرهایم به تو وابستهاند، به جای ساختن یک انسان، دست به ساختن موجودی مثل وزغ میزنی؟
هوش مصنوعی: اگر کسی که مسئولیتها و کارها به دست توست، باید به وضعیت مردم اهمیت بیشتری بدهی و برای بهبود حال آنها تلاش کنی.
هوش مصنوعی: مردم ایران مانند شیشهای هستند که میتوان هر تصویری را بر روی آن نقش کرد.
هوش مصنوعی: مانند موم که به دست انسان شکل میگیرد، تو نیز میتوانی با سلیقه و خواست خود، دیگران را تحت تأثیر قرار داده و سپس به حال خود رها کنی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به مردم آسیب بزنی و آنها را دچار خشم کنی، به یاد داشته باش که خود آنها هم میتوانند خطرناک و مضر شوند. این خلق و خویی که در تو وجود دارد، ممکن است نتیجهاش به خودت بازگردد.
هوش مصنوعی: تو باید پاک و بیآلایش باشی و از نخستین موم، شکلی مثل پاکان بسازی، زیرا که آنها با تو از روی پاکی و صداقت رفتار خواهند کرد.
هوش مصنوعی: نمیدانی که چه چیزهایی در زندگی پر زرق و برق تو وجود دارد؛ فریب، دزدی، ترس، فساد و غیبت از جمله آنهاست.
هوش مصنوعی: چرا تعدادی از مردان ناتوان و بدون ایمان، در کنار افرادی که مؤمن و دلیر هستند، نشستهاند و صفشان با آنها یکی شده است؟
هوش مصنوعی: چرا بزرگترین خدمتگذاران تو به راه فریب، دروغ، و نیرنگ و زیرکی روی آوردهاند؟
هوش مصنوعی: چرا این امیران و بزرگان از تو به خاطر این گدایان پست و حریص بهره میبرند؟
هوش مصنوعی: مثل این است که وقتی مرد خانه به دلیل بزرگسالی و مسئولیتها، به بازی و شادابی کودکان نمیپردازد، جای تعجب نیست اگر آنها به بازیهای کودکانه ادامه دهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.