مرا بود به دیدار تو زین پیش وصالی
تو را بود به جای من غنجی و دلالی
مرا نیست ز هجر تو سوی وصل تو راهی
کسی رانبود ره ز وقوعی به محالی
مرا گر سخن وصل تو پیش آید روزی
چنانست که پیش آید خوابی و خیالی
کجا روشن ماهی بود او راست محاقی
کجا تافته نجمی بود او راست وبالی
تو آن تافته نجمی که تو را نیست غروبی
تو آن روشن ماهی که تو را نیست زوالی
بود روی تو از حسن چو افروخته ماهی
بود پشت من از رنج چو خمیده هلالی
ز بس مویه، ندانند مرا خلق ز مویی
ز بس ناله، ندانند مرا خلق ز نالی
نگاری به نگاهی دل من برد که باشد
نگاهیش به ماهی و وصالیش به سالی
بتی چون به سپهر اندر افروخته نجمی
نگاری چو به باغ اندر بالنده نهالی
خرامنده چنانست که در باغ تذروی
گرازنده چنانست که در دشت غزالی
بهرغم دل عشاق درآمیخته گیتی
عتابی به نویدی و فراقی به وصالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به عواطف و احساسات عاشقانه خود نسبت به محبوب میپردازد. او بیان میکند که قبل از این دیدار، آرزوی وصال را داشت و محبوبش در دل او جایگاهی خاص دارد. او از دوری و هجران خود رنج میبرد و راهی به سوی وصال نمیبیند. شاعر علاقهمند است که اگر روزی به وصال محبوب برسد، این لحظه مانند خواب و خیال خواهد بود.
شاعر محبوب را به ماه و ستاره تشبیه میکند و میگوید که محبوبش همیشه در اوج است و هیچگاه غروب نمیکند. توصیفاتی از زیباییهای محبوب و اثراتی که بر دل او میگذارد، مانند ناله و مویه در اثر دوری از او به تصویر کشیده شده است.
شاعر همچنین اشاره میکند که عشق او با وجود تمام رنجها و جداییها، به زندگی و نوری در عالم تبدیل شده است و به زیبایی و لطافتی که محبوب دارد، میبالد. در نهایت، شاعر به دنیای عشق و ارتباطات پیچیده آن اشاره میکند که در آن نوید و امید به وصال وجود دارد در حالی که فاصلهها و دوریها نیز سهمگین هستند.
هوش مصنوعی: من از قبل به دیدار تو مشتاق بودم و تو به جای من در دل خود شاد و در حال ناز و بازیگوشی بودی.
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری از تو، هیچ راهی به سمت وصالت ندارم و هیچکس هم در این مسیر کمکم نمیکند، چرا که رسیدن به تو به نوعی غیرممکن به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر روزی سخن وصال تو به میان بیاید، حالتی برایم پیش میآید مانند وقتی که خواب و خیال به سراغ انسان میآید.
هوش مصنوعی: او کجا بود که در روشناییاش مانند ماهی در شب تاریک غایب است و کجا مانند ستارهای درخشان که بر افراز است، بالای سرش وجود دارد؟
هوش مصنوعی: تو مانند یک ستارهی درخشان هستی که هرگز غروب نمیکنی و مانند ماهی روشنی که هرگز محو نمیشوی.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو مانند ماه درخشان است، در حالی که غم و اندوه من مثل هلالی خمیده و آسیب دیده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنقدر که از درد و غم ناله کردهام، مردم مرا نمیشناسند و فکر میکنند که من فقط به خاطر نالههایم دردی دارم.
هوش مصنوعی: دختری با یک نگاه دل مرا برد و انگار که نگاهش به زیبایی ماه است و وصالش به دشواریها و امیدهایی که سالها طول میکشد.
هوش مصنوعی: ستارهای در آسمان میدرخشد که زیباییاش مانند درختی است که در باغ شکوفا شده.
هوش مصنوعی: موسیقی و زیبایی حرکات خرامان مانند است، همانگونه که در باغ گلها جلوهگری میکند. همچنین، شجاعت و آزادی گوزن نیز بهگونهای است که در دشتها از خود جلوه نشان میدهد.
هوش مصنوعی: علیرغم عواطف و احساسات عمیق عاشقان، جهان با یک نوع سرزنش و تلخی همراه است، و در آن هم جدایی وجود دارد و هم امید به وصال و reunion.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.