از ما به جز از وفا نیاید
وز یار به جز جفا نیاید
دلبر چه بلا بود که هرگز
نزد من مبتلا نیاید
حرزی است مرا نهان کزان حرز
در خانهٔ ما بلا نیاید
من کوه غم توام ولیکن
زین کوه دگر صدا نیاید
در خانهٔ ما نیایی آری
منعم بر بینوا نیاید
شادان، خبر غمی نپرسد
سلطان به سر گدا نیاید
و آن را که قدم به فرش دیباست
در خانه ی بوربا نیاید
آخر ز خدا بترس اگر هیچ
از روی منت حیا نیاید
گوبی که ز عشق دست بردار
این کار ز دست ما نیاید
من زلف تو مشک چین نخوانم
کز اهل ادب خطا نیاید
بر ما قلبت چرا نسوزد؟
بر ما رحمت چرا نیاید؟
بیگانه بود «بهار» آنجا
کاوازهٔ آشنا نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ناامیدی و مشکلات ناشی از عشق و وفا اشاره می کند. او میگوید که از دیگران انتظار وفا ندارد و تنها جفا میبیند. دلبر او همیشه در درد و رنج است و هرگز به او نزدیک نمیشود. نویسنده از حرزی یاد میکند که در آن بلا و مشکلات به خانهاش راه نمییابند. او خود را کوه غم معرفی میکند اما احساس میکند که هیچ صدایی از آن به بیرون نمیآید. در حرکت به سوی محبوب، او میگوید که اگر محبوب به خانهاش نیاید، خوشحالی و مناسبات خوب نیز هیچگاه به او راه نخواهد یافت. در نهایت، شاعر به خداوند و رعایت تقوا اشاره میکند و تأکید میکند که عشق بیپاسخ است و عشق در دل او شعلهور نمیشود.
هوش مصنوعی: ما از جانب خود وفا و محبت نمیتوانیم نشان دهیم و از طرف یار نیز جز بیوفایی و آسیب نمیتوان انتظار داشت.
هوش مصنوعی: دلبر چه مصیبتی دارد که هیچگاه به من مبتلا نمیشود؟
هوش مصنوعی: این یک دعا یا دعاخوانی است که به نوعی محافظت و سرپناهی را از بلاها و مشکلات جلب میکند. به عبارت دیگر، بیانکننده این است که وجود این حفاظت در خانه باعث میشود که هیچ آسیبی به آن نرسد.
هوش مصنوعی: من همچون کوهی از غم تو هستم، اما از این کوه دیگر صدایی نمیشنوم.
هوش مصنوعی: اگر به خانهٔ ما نیایی، پس نعمت و رحمت به کسی که نیازمند است نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: شخص شاد و خوشحال هرگز از غم و اندوه دیگری پرسش نمیکند، چون پادشاهی نمیتواند به سر گدایی بیاید.
هوش مصنوعی: کسی که در دنیای نیک و بافضیلت قرار دارد، به مشکلات و سختیهای کوچک اهمیت نمیدهد و به آنها وارد نمیشود.
هوش مصنوعی: در نهایت، از خدا بترس اگر حیا و شرم از او به خاطر لطف و محبتش در دل تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق را رها کن، زیرا این کار از دست ما خارج است و نمیتوانیم بر آن تسلط پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: من زلف تو را به عنوان مشک نمیخوانم، چون اهل ادب هرگز مرتکب خطا نمیشوند.
هوش مصنوعی: چرا قلب تو برای ما نمیسوزد؟ چرا رحمت و لطف تو شامل حال ما نمیشود؟
هوش مصنوعی: در آنجا بهار غریبه و نا آشنا است و حس و حال آشنایی در آنجا نمیتواند وجود داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.